همه دنیا رو نمیخوام بابایی تو رو میخوام...
فاطمهثنا دختر شهید دارابی؛
همه دنیا رو نمیخوام بابایی تو رو میخوام...
فاطمهثنا؛ دختر دردانه بابا دلتنگ او شده. این دختر ناز و دوست داشتنی تازه به دنیا آمده بود که بابا مدافع حرم شد و چهار ساله بود که بابای خوبش شهید شد. فاطمهثنا میگوید: بابای من شهید شده و رفته بهشت. او یک شعر زیبا را با کمک مامان حفظ کرده تا برای بابا بخواند. آخر مادر به او گفته که بابا عاشق شیرینزبانیهای دخترش بوده. فاطمه برای بابا شعر میخواند و بابا از پشت قاب شیشهای به دخترش لبخند میزند.
سن من کمه ولی خیلی چیزا سرم میشه.... می دونم رفتی که بر نگردی، بینشون بودی... بابایی تو بهترین بابای این زمون بودی... رفتی آسمونی شی تنگه الان دلم برات... عاشق خدا بودی زندگی دادی تو دادی برا همین... دنیا خیلی کوچیکه برا کسی که با خداست... کسی که اهل خداست از همه آدما جداست... تو گرفتی کف دستت جون تو چه همتی... کی داره یه همچی شجاعت و مروتی... عاشقی هنر میخواد خطر میخواد سفر میخواد... عاشقی قلب پر از عشق و پر از شرر میخواد... هیچ کسی شجاعتش مثال و همتای تو نیست... چی عزیزتر از جونه شجاعتر از شماها کیست... بابایی شجاع ترین مدافع حرم بودی... واسه پرواز همیشه بالم بودی پرم بودی...بابا جون مثل شما چند نفرن دور حرم... خدا حفظ شون کنه بابا جونم تاج سرم... دل من تنگه برات خیلی دلم پریشونه... همه دنیا برای من خرابه و داغونه... همه دنیا رو نمیخوام... بابایی تو رو میخوام... کی میشه منم یه روز دیوونه تا حرم بیام... بچه بی قرار در انتظار و بیشکیب... مونده از محبت و دست پدر چه بینصیب... هر گلی بویی داره اما تو شب بویی بابا... شبا که غمت میاد میشینه کنج سینهها... بابایی دیدی حسین بزرگ شده آاقا شده... همه ورد زبونش میدونی که بابا شده...
- ۹۶/۰۸/۱۶