کسانیکه میگویند مدافعان برای پول میروند، در حق ما جفا میکنند
پای صحبت همسر شهید سید عبدالله حسینی از لشکر فاطمیون؛
کسانیکه میگویند مدافعان برای پول میروند، در حق ما جفا میکنند
دنیا برایش تنگ شده بود. دیگر نمیتوانست بماند و شاهد پرکشیدن پرستوهای عاشق از دیار شام به سوی ابدیت باشد. نمیتوانست آرام بنشیند در حالی حرم عمه سادات در محاصره دشمن قرار گرفته بود. آری او هم پرستویی شد و رفت تا نامش برای همیشه در تاریخ مقاومت و دفاع از حرم جاودان بماند. این نوشتار گفتگوی کوتاه ما با عالیه حسینی؛ همسر شهید سید عبدالله حسینی را پیش رو دارید.
از نحوه آشنایی خود با شهید بگوئید؟
من و همسرم دخترعمو و پسرعمو بودیم. سال 82 ازدواج کردیم.
چند سال زندگی مشترک داشتید؟
من و سید عبدالله 12 سال زندگی مشترک داشتیم.
حاصل این زندگی مشترک چند فرزند است؟
سال 84 خداوند یک دختر دوست داشتنی به ما هدیه داد که اسم او را زهره گذاشتیم.
سید عبدالله در چه تاریخی به خیل کاروان شهدا پیوست؟
22بهمن 94 همسرم به شهادت رسید.
سرنوشت همسر شما با مدافعان حرم گره خورد؟
سال 93 بود که پسرخالهام در سوریه به شهادت رسید. او از سال 91 به سوریه میرفت و همسرم در جریان کارهایشان قرار داشت. همان سال یکی دیگر از اقوام هم در سوریه شهید شد. ما در جمع دوستان و فامیل شهید زیاد داریم. خود آقا عبدالله هم با فرهنگ جهاد و شهادت آشنا بود. برای همین با رضایت من برای دفاع از حرم حضرت زینب(س) به سوریه رفت.
تاریخ اعزام شهید؟
اولین اعزام 15 مهرماه سال 93 و اعزام دوم اول بهمن همان سال بود.
تاریخ و محل آسمانی شدن شهید؟
22 بهمن سال 93 در منطقه تل قرین به شهادت رسید.
با رفتنش به سوریه مخالفت نکردید؟
راستش اوایل راضی نبودم. ولی او سعی کرد با صحبتهایش من را راضی کند. من هم نگران آینده دختر بودم. ولی او میگفت دختر من فدای دختر سه ساله امام حسین(ع). باید بگویم اگر ذهنیت الان را داشتم نه تنها مخالفت نمیکردم بلکه او را تشویق هم میکردم.
ذهنیت شما نسبت به گذشته چه تغییری کرده؟
بعد از شهادت همسرم فضای زندگی من تغییر کرد. با خانوادههای شهدا در ارتباط هستم. همسران و فرزندان شهدا را میبینم و بیشتر با مقام شهدا اشنا شدم. به طوری که میگویم کاش برای ما هم راهی به سوی شهادت باز شود.
چطور میتوانید راه همسر شهیدتان را ادامه بدهید؟
دوست دارم راه شهدا را با قلم ادامه بدهم. به هیمن خاطر بعد از شهادت همسرم با اینکه خیلی مشغله دارم تصمیم گرفتم ادامه تحصیل بدهم. به نظر من یک همسر شهید تنها نباید به همسر شهید بودن اکتفا کند. بلکه خود او هم با هر توانی که دارد باید در این مسیر قرار بگیرد. من به عنوان یک همسر شهید باید برای دخترم الگو باشم.
همسر شهید بودن چه حسی دارد؟
لیاقت میخواهد. در مراسمی از یک آقای روحانی شنیدم که قبل از اینکه شهید برای شهادت انتخاب شود، خانوادهاش انتخاب میشوند. ما خانوادههای شهدا خواسته یا ناخواسته در این مسیر قرار گرفتهایم. به نظر من شهید یک بار کشته میشود ولی خانواده شهید هر لحظه جان میدهند. چرا که تحمل سختیهای زندگی و مسائلی که بعد از شهادت برای خانواده و به خصوص همسر و فرزند شهید پیش میآید بسیار سخت است و از خدا میخواهم ما را در این راه ثابت قدم نگه دارد.
اوضاع سوریه را چگونه تفسیر میکردند؟
میگفت یک بار اسیر داعشی گرفتیم. دیدیم قاشق به گردنش آویزان است. به او گفتیم این قاشق چیست؟ گفت زودتر مرا خلاص کنید. زودتر مرا بکشید بروم ناهارم را با پیامبر(ص) بخورم. این قاشق را هم برای این آویزان کردم.
پاسخ شما به کسانی که میگویند مدافعان برای پول میروند چیست؟
خیلی آزار دهنده است. هیچ کس حاضر نیست به خاطر مال دنیا از جانش بگذرد. اگر میلیونها پول هم بدهند نمیتواند جای پدر را برای تنها دخترم پر کند. زهره یک روز سه ساعت تمام از شدت دلتنگی برای پدرش، کریه میکرد و اشک میریخت. کسانی که این حرفها را میزنند واقعا در حق ما جفا میکنند و آن دنیا باید جواب بدهند.
- ۹۶/۰۸/۲۳