همه دنیا را هم بدهند برای من عباس نمیشود
روایت خواهرانه از شهادت برادر؛
همه دنیا را هم بدهند برای من عباس نمیشود
خبر شهادت عباس که در کوچه پس کوچههای محله پیچید. دل بچههای یتیم لرزید. آخر عباس امید خیلی از خانوادههای بیسرپرست محله بود. دلش میخواست شادی را میهمان خانه کوچک و محقر آنها کند. دوست داشت بچههای یتیم هم هر سال عید را با لباسهای نو جشن بگیرند. هر چند عباس حالا آسمانی شده اما قبل از رفتن همه دار و ندارش را به نام آنها زده تا با رفتن عباس دلشان نلرزد و بدانند هنوز هوای آنها را دارد. این نوشتار حاصل گفتگوی ما با خانم ... خواهر شهید عباس احمدی است.
تاریخ آسمانی شدن شهید؟
سوم بهمنماه سال نود و سه بود که نام برادرم عباس، در لیست شهدای مدافع حرم حضرت زینب(س) قرار گرفت.
شهید احمدی از اعضای لشکر فاطمیون بود؟
بله. البته او جزء گروههای اولی بود که به سوریه اعزام شد. آن موقع فاطمیون یک تیپ بودند نه لشکر.
محل و چگونگی شهادت
محل شهادت عباس منطقه حمیدیه سوریه بود. آنطور که به ما خبر دادند، برادرم در اثر ترکش خمپاره به شهادت رسیده است.
وقتی برای اولین بار گفت میخواهم سوریه بروم مخالفت نکردید؟
با توجه به اخباری که سوریه شنیده بودم و خطری که احساس میکردم زیاد راضی نبودم. شاید هم این به خاطر علاقه شدید من به برادرم بود. وقتی رفت هم از دستش ناراحت بودم.
هنوز هم همین احساس را نسبت به شهید احمدی دارید؟
الان نظرم کاملا عوض شده. راستش بعد از شهادت برادرم برای کمک وارد تشکیلات فاطمیون شدم. آنجا بود که تازه فهمیدم دفاع از حرم حضرت زینب(س) چقدر کار با ارزشی است. آن موقع هنوز ازدواج نکرده بودم. تصمیم گرفتم اگر ازدواج کردم حتیالمقدور همسرم یک رزمنده مدافع باشد. دوسال بعد با یکی رزمندههای مدافع حرم ازدواج کردم. از طریق همسرم به سوریه رفتم. وقتی برای زیارت به حرم حضرت زینب(س) رفتم، غربت عجیبی را احساس کردم. غربتی که به هیچ زبانی نمیتوانم توصیفش کنم. اونجا بود فهمیدم چرا مدافعان از همه زندگیشان میگذرند و جان خود را برای دفاع از حرم فدا میکنند. آن لحظه از اینکه میخواستم مانع رفتن عباس شوم احساس شرمندگی کردم.
خبر شهادت برادر چگونه به شما رسید؟
یک شب قرار بود خانوادگی به مجلس ختم یکی از اقوام برویم که گوشی خواهرم زنگ خورد. دوست عباس پشت خط بود و میگفت با برادر بزرگ عباس کار دارد. خواهرم سریع گفت: با برادر بزرگم چه کار دارید؟ گفت: از عباس خبر دارم. میگفت عباس تیر خورده و مجروح شده. اما همان شب بود که فهمیدیم عباس آسمانی شده و فردا صبح پیکر عباس را به ما تحویل دادند.
به عنوان خواهر شهید چه صحبتی با جوانان دارید؟
راه شهدا را ادامه بدهند و کاری نکنند که در آن دنیا شرمنده شهدا باشند.
یک جمله از شهید؟
به حفظ حجاب خیلی تاکید داشت و میگفت: چادر در برابر نگاه و چشم ناپاک برای زنان مثل یک سپر است.
خواهر شهید بودن چه حسی دارد؟
با همه سختیهایی که دارد ولی باز هم میتوان به آن افتخار کرد.
شهید احمدی در بین دوستان و اطرافیان به چه ویژگی اخلاقی مشهور بود؟
برادرم بسیار اهل عبادت بود. به خواندن نماز اول وقت و نماز شب خیلی مقید بود. حتی نمکاز شبش هم قضا نمیشد. بعد از نماز شب و خواندن نماز صبح تا طلوع آفتاب قرآن میخواند و با خدا مناجات میکرد. با امام رضا(ع) هم رابطه خوبی داشت. بیشتر شبهای ماه رمضان تا سحر در حرم بود. اهل کمک به خانوادههای بیسرپرست و بیبضاعت بود و بیشتر درآمدش را در این راه صرف میکرد.
یک قسمت از وصیت نامه شهید؟
وصیت کرده بود بعد از شهادتش همه اموال و داراییاش را بفروشند 5 درصد آن را خرج مراسم خودش کنند و بقیه را برای کمک به خانوادههای بیسرپرست هزینه کنند. خود او تا زنده بود به این خانوادهها کمک میکرد.
پاسخ شما به طعنهزندگان مدافعان چیست؟
آنهایی که میگویند مدافعان به خاطر پول میروند خیلی سطحینگر هستند. باید از آنها سوال کنیم خود آنها حاضر هستند در برابر گرفتن پول عزیزترین کس خود را به کام مرگ بفرستند؟ واقعا همه دنیا را هم به ما بدهند برای ما عباس نمیشود.
- ۹۶/۰۸/۳۰