صـبــور و بـخـشـنـده
فرازے از ڪتاب ملاقات در ملڪوت
خاطرات رزمنده حزب الله شهید مدافع حرم احمدمشلب
راوی:رامی وهبی (دوست شهید)
من از ڪودڪے و دوران حضور در ڪشافہ با احمد دوست بودم و صمیمیت خاصے در دوستے ما وجود داشت.
ویژگے هاے برجستہ و ناب زیادے داشت ڪہ یڪے از شاخص ترین ویژگے هاے احمد صبـر او بود.
در زندگے، ڪار و امور مربوط بہ خود بسیار صبور و شڪیبا بود.
زیباترین حسن احمد #ـخـشـنـدگـی و دست و دل بازے او بود.
اگر ڪسے چیزے از او قرض میڪرد آن را پس نمیگرفت و بہ اوڪادو میداد و همہ ے اطرافیان خود را با بخشندگے خود خوشحال میڪرد.
احمد در زندگے طبیعے اش همہ چیز برایش فراهم بود و هرچیزے ڪہ ارادہ میڪرد بہ آن میرسید
زیباترین زندگے را داشت، اما موضوع جهاد ڪہ مطرح شد براے مجاهدت سر از پاے نمیشناخت و بہ میدان ڪہ میرفت همہ داراییش را فراموش میڪرد و فقط آرزوے شهادت میڪرد. گویے ڪہ در زندگے دیگرے قرار میگرفت و آدم دیگرے میشد.
میدان جهاد، دنیا و تعلقاتش را از خاطر احمد پاڪ میڪرد. زمانے ڪہ انگشتش مجروح شدہ بود و در راہ اتاق عمل بود دائم میخندید و میگفت :" اصلا براے من مهم نیست و فدا ڪردن یڪ انگشت امرے بسیار سادہ است. بدون انگشت در زندگے هیچ اتفاقے نمے افتد."
این تفڪر برگرفتہ از همان بخشندگے احمد بود ڪہ براے اعضاے بدنش و حتے جانش نیز دست و دلباز بود. نسبت بہ درد بسیار صبور بود و میخندید. احساس نمیڪرد زخمے است و مستمر تڪرار میڪرد:
تصویری ازشهیداحمدمشلب ودوستش رامی وهبی دربیمارستان_نبطیه
کانال رسمے شهیداحمدمَشلَب در تلگرام
https://t.me/ahmadmashlab1995
- ۹۶/۱۰/۰۱