شهدای زینبی

بایگانی
آخرین نظرات
  • ۲۳ بهمن ۰۱، ۱۹:۲۱ - تو
    عالی

یک خواب قشنگ بود

پنجشنبه, ۱۶ اسفند ۱۳۹۷، ۰۷:۴۶ ب.ظ


 خواب خواهر شهید

اولین شب تولدم بعد از شهادت امین، دلم گرفت.

امین در تمام لحظات و شرایط زندگی کنارم بود

نبودش را در کنارم احساس می کردم. 

با بغض و گریه بر سر مزارش رفتم 

و گفتم: من همیشه به دیدارت می آیم ولی تو سراغی از خواهر مریضت نمی گیری. تا شب موقع خواب گریه کردم.

آن شب با چهره ای خندان و شاد به خوابم آمد. صورتم را بوسید. من گلایه می کردم

ولی امین مثل همیشه می خندید.

 دستم را گرفت و دو سنگ نجف بر دستم گذاشت. 

کف دستم را محکم فشار داد 

و گفت: این هم کادوی تولد امسال.

صبح وقتی بیدار شدم دنبال سنگ ها گشتم ولی نبود. 

فقط یک خواب قشنگ بود...... 

شهید امین کریمی

شهید مدافع حرم

 @zakhmiyan_eshgh

  • دوستدار شهدا

نظرات  (۱)

جالب بود :)
پاسخ:
تشکر

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی