شهیــــدمیــــلادبــــدرے 《سالروزولادتــــــ》
چهارشنبه, ۷ فروردين ۱۳۹۸، ۱۲:۰۶ ب.ظ
﴿یادم میآید وقتی بچه بود او را به بازار برده بودم و اصرار میکردم که یک خوردنی برایش بخرم ولی او با همان حالت کودکانه خودش پیشنهادم را رد میکرد.
وقتی از بازار برمیگشتیم میلاد با زبان شیرین کودکانهاش پرسید: «از این راه برنمیگردیم»؟. به او گفتم: «برای چی؟» گفت: «میخواهم این خوردنیها را نگاه کنم». گفتم: «عزیزم، من که از اول گفتم هر چی خواستی بگو تا برایت بخرم. گفت: «آخه ترسیدم پولمان کم بیاید و نتوانیم چیزهایی را که لازم داریم بخریم».
مــدافــع حــرمــ
شهیــــدمیــــلادبــــدرے
《سالروزولادتــــــ》
@zakhmiyan_eshgh
- ۹۸/۰۱/۰۷