شهدای زینبی

بایگانی
آخرین نظرات
  • ۲۳ بهمن ۰۱، ۱۹:۲۱ - تو
    عالی

فکر سید تاکجاها میره

پنجشنبه, ۱۹ ارديبهشت ۱۳۹۸، ۰۵:۵۹ ب.ظ


اطراف جاده ای که ازش میرفتیم علفهای بلندی بود باخارهایی که حالت توپ مانندداشت

موقع برگشت همینطورکه راه میرفتم باپوتین به توپای خار لگدمی زدم و کنده میشد و به آسمون می رفت

چندبار این کار رو می کردم و کیف می کردم.

سید ابراهیم منو کنارکشید و گفت:ابوعلی جان نکن عزیزدلم.

گفتم: چراسید؟ نمیدونی چه کیفی داره!

گفت : بلاخره ایناهم موجود زنده ان و این کارا شهادتت رو عقب میندازه

من مات موندم که فکر سید تاکجاها میره

شهید مرتضی عطایی

@zakhmiyan_eshgh

  • دوستدار شهدا

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی