شهدای زینبی

بایگانی
آخرین نظرات
  • ۲۳ بهمن ۰۱، ۱۹:۲۱ - تو
    عالی

‍ از وقتی خبر بازگشت شهدای خانطومان را شنیده ام دلم لرزیده. بغض گلویم را به اسارت گرفته و چشمانم دنبال بهانه ای تا ببارند. سخت است در جاده انتظار به امید خبری از گمشده ات بنشینی و جز صبر چاره ای نداشته باشی.خانواده شهدا روزهای زیادی را به انتظار نشسته اند برای خبری از شهیدشان..... شاید از حسین و محرم اش خواسته اند و چله گرفته اند که خبری برسد .شاید از رقیه سه ساله خواسته اند تا دختران بی تاب با خبری از پدر آرام شوند. از زینب خواسته اند تا نشانی از برادر گمشده بیابند. به حضرت مادر متوسل شده اند تا چشم های منتظر مادران شهدا ،منور به وصال شود. به علمدار متوسل شده اند تا امیدشان ناامید نشود و خبری از پیکر به یادگار مانده در خاک خانطومان برسد. بگذریم از دلتنگی ها. از سختی های زندگی بدون مرد خانواده.بگذریم از درد فراق . از بیقراری کودکان شهدا..بگذریم از جای خالی که با هیچ چیزی پر نمی شود اما چشمتان روشن بالاخره خبری رسید..اگر روزی وداع کردید حالا در معراج به وصال رسیدید.پیکری را آوردند تا بغضهایتان را خالی کنید و آرام شوید.حال دیگر مزاری هست که پنج شنبه ها که دلتان گرفت بروید و عقده دل باز کنید. چشمتان روشن چشم های منتظر. دعا کنید برای آنها که هنوز هم منتظرند تا خبری از شهیدشان برسد. دعا کنید برای آنها که خودشان را گم کرده اند و پریشان و بلاتکلیف اند..

دعا کنید برای آن یوسف گمگشته ای که با غیبتش در کلبه احزان به سر می بریم اما حواسمان نیست که منتظر ظهورش باشیم.... برای ظهور دعا کنید....

نویسنده: طاهره بنایی منتظر به مناسبت بازگشت پیکر شهدای خانطومان.

 @Iran_Iran https://t.me/joinchat/AAAAADvRqlwtdgFnCnTrvQ

  • دوستدار شهدا

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی