شهید رستمعلی آقاباباپور
جمعه, ۲۳ آبان ۱۳۹۹، ۰۴:۰۸ ب.ظ
در هشتمین روز کمین، گلوله سمینوف نشست وسط دو ابروی رستمعلی و پیشانیش رو شکافت.... صدای یازهرای او بلند شد...مغزش پاشید روی تنم و کیسه های کمین، با پشت سر، آرام نشست رویِ زمین.... سریع یک عکس ازش گرفتم، چندلحظه بعد به شهادت رسید. ناگهان از تو کانال یکی داد زد: رستمعلی نامه داری! فرمانده نامه رو باز کرد، از طرف همسرش بود: «رستمعلی جان! امروز پدر شدی. من هول شدم، سلام! وای نمیدونی چقدر قشنگه بابا ابوالقاسم، نام پسرت رو گذاشته مهدی عین خودته؛ کشیده و سبزه وناز.. کی میای عزیزم؟ از جهاد آمده بودند پی ات. میخوان اخراجت کنند. خنده ام گرفت.مگه نگفتی شان که جبهه ای؟»
شهید رستمعلی آقاباباپور
بابلسر-مازندران @zakhmiyan_eshgh
- ۹۹/۰۸/۲۳