روح الله آنقدر آرزوی شهادت داشت که خودش برای خودش حنابندان شهادت گرفته بود.
یک روز به دستش نگاه کردم دیدم با حنا نوشته بود شهادت
راوی: همسر بزرگوار
شهید روح الله طالبی
@khadem_shohda
روح الله آنقدر آرزوی شهادت داشت که خودش برای خودش حنابندان شهادت گرفته بود.
یک روز به دستش نگاه کردم دیدم با حنا نوشته بود شهادت
راوی: همسر بزرگوار
شهید روح الله طالبی
@khadem_shohda
خاطره ای از مواجهه شهید مدافع حرم سعید مسافر با تصویر کودک در زنجیر سوری که سَر پدر و مادرش جلوی چشم او بریده می شود!
@ShahidMosafer
بسم رب الشهداء والصدیقین
بخشی از نخستین وصیت نامهی شهید مدافع حرم از لشکر زینبیون شهید وجاهت علی که به زبان فارسی ترجمه شده...
میروم تا به امام و آقایم حسین بن علی(علیه السلام) لبیک گویم...
مادر جانم!
جان ناقابلم در برابر خاک پای علی اکبر امام حسین(علیه السلام) ارزشی ندارد...
برای رفتنم بی تابی نکنید...
خواهر و پدرم را تسلا و صبر بدهید...
کاری نکنید که برادران کوچک و بزرگ من کمبودم را احساس کنند...
من اطمینان قلبی دارم که حتما در فراق من صبور خواهید بود...
مادر گرامی!
بعد از شهادتم دلگیر و غمگین نباش...
اظهار مسرت و شادی کن...
شیرینی پخش کن...
و با گریه و بی تابی دشمنان اسلام را خوشحال نکن...
من مدافع و محافظ بی بی حضرت_زینب(س) و نوکرشان هستم...
سه چیز را هیچگاه فراموش نکنید ؛ و به دوستان و خویشاوندانم هم این توصیه را برسانید:
ولایت امیرالمومنین(علی علیه السلام)
میراث حضرت سیده فاطمه زهرا(سلام الله علیها)
عزاداری حضرت سیدالشهدا اباعبدالله الحسین(علیه السلام)
من وجاهت علی خان ابن حاجی فیاض خان بلوچ؛ در کمال سلامتی ذهنی و با هوش و حواس کامل اقرار میکنم که با رضایت قلبی خود به سوریه میروم...
اگر مقروض کسی هستم قرضهایم را ادا کنید؛البته من بخاطر دارم که از کسی قرضی نگرفته ام...
اگر دل کسی را آزردم از او طلب حلالیت و بخشش دارم...
از طرف خودم همه را حلال کردم و امیدوارم شما هم مرا ببخشید...
والسلام...
وجاهت علی خان
التماس دعا
لشکر زینبیون
قم بهشت معصومه قطعه ٣١
https://t.me/joinchat/AAAAADzQtAYTTO9H-0HRjg
دستنوشته عاشقانه
شهید حجت باقری
برای همسرش
کی مےتونه ادعا کنه شهدا از زندگی سیر بودن؟؟
با عشــــق، بیگانه بودن!
@khadem_shohda
خــــادم الــشهــــدا
شهید سیدسردار موسوی
متولد : 15/7/1363
تاریخ شهادت : 13/6/1395
محل شهادت :منطقه عملیاتی کشور سوریه حلماه
@Sardaranebimarz
شهید مدافع حرم ، موسی کاظمی
تولد : ۱۳۵۷/۳/۱
شهادت:۱۳۹۳/۶/۲ / سوریه
خدایا من را لایق لقای شهادت قرار ده!
خدایا ! کمکمان کن که در صحنه عمل، پایمان نلغزد و استوار بر ایمان و عقیده خود بمانیم.
خدایا! من را از شر وسوسههای شیطانی برهان.
خدایا ! آرزویم شهادت در راه تو بوده و هست. آن را برای من و دیگر دوستانم در این راه مقدر بگردان.
خدایا! زمانی که ما را آمرزیدهای از این دنیا ببر، و آن زمانی که گناهان ما را بخشیدهای، پاک گردانیدهای، ما را لایق این لقای خودت و شهادت در راه خود، قرار ده...
از خدا خواستم که در سومار شهادت را نصیبم کند که نشد و از خدا خواستم که در شمال غرب نصیبم گرداند که باز مرا لایق این فیض عظیم ندانست.
ای خدا! تو را به پهلوی شکسته حضرت فاطمه زهرا (س) قسم، که این سری دیگر قسمت ما بگردان شهادت در راه خودت را ، انشاءالله.
حسن آقا هر موقع که روز های آخر هفته به محل می رفتند به بهانه ی جلسه حلقه صالحین برای بچه های محل هدیه تهیه می کردند ، اعم از خوراکی،هدیه مادی و... .
ایشون پنجشنه غروب ها در محل جلسه ی حلقه صالحین برگذار می کردند وتا قبل از اذان مغرب همراه با بچه ها قرآن تلاوت می کردند و همینطور آن ها را به حفظ قرآن تشویق می کردند و موقع اذان مغرب هم نمازجماعت بر پا می کردند.
حسن اقا به این معتقد بودند که تنها راه رسیدن به سعادت ازراه قرآن واهلبیت به دست می آید به همین خاطر بچه هارا به قرائت وحفظ ،قرآن و احادیث ائمه تشویق می کرد.وهدف این بزرگوار از انجام این جلسات همین بود.
کارهای فرهنگی
الگو برداری از شهداء
@shahid_rajaeefar
@Haram69
علاقه خاصی به حضور در جبهه های جنگ علیه کفر و نفاق داشت از این رو در سالهای 1375 و 1376 در جبهه های حق علیه باطل ضد رژیم منفور طالبان و فرقه ضاله وهابیت هم شرکت داشت.
شهید سید شیر آقا حسینی در سمنگان، سال 1358 متولد شد.زمانی که فقط 7 سال داشت ،پدرش را از دست داد.از آن پس،تحت سرپرستی برادر بزرگش قرار گرفت. تحصیلات ابتدایی خود را در مکاتب سنتی منطقه، با یادگیری قرآن کریم و دروس دیگر فرا گرفت.
شهید حسینی عشق وعلاقه ی خاصی به حضور در جبهه های جنگ علیه کفر و نفاق داشت.در سالهای 75و76 ضد رژیم طالبان و وهابیت در کنارهمرزمانش ،با الگو گیری از سالار شهیدان حسین بن علی (ع) در میادین نبرد حضور فعال و موثر داشت.
این شهید بزرگوار در سال 1376 در سنگر مقاومت علیه طالبان،به مدت 6 ماه به اسارت در آمد. که سر انجام در تبادل بین اسرا ،آزاد و به آغوش خانواده بازگشت.
در سال 1379به همراه خانواده اش به ایران مهاجرت و در شهر قم ساکن شدند.
شهید حسینی شاید درک کرده بود که یزیدیان زمان،با نقاب وهابیت گمراه تکفیری با امکانات سران کفر ،عاشورای دیگری به راه انداخته و درپی تخریب حرم حضرت زینب هستند. او خود را مسئول احساس میکرد که مشتاقانه به دفاع از حریم حضرت زینب شتافت.
شهید بزرگوار در 9 آذر ماه سال 92در یک عملیات چریکی، به شهادت رسید. از شهیدشیر آقا حسینی ، تنها دو پسر به یادگار مانده است.
یاد و خاطر، این شهید بزرگوار و همه شهدای مدافعان حرم را گرامی میداریم.
گروه فرهنگی سرداران بی مرز
https://telegram.me/joinchat/D7HRmT8L2XFeVuNZ7v8YUQ
نظرات بازدیدکنندگان
بازدیدهایی که برخی از افراد از گنجینههای شهید مسلم خیزاب داشتهاند، باعث شده نظرات جالبی را در این خصوص ارائه دهند. همسر شهید نقل قولی از دانشجویان دانشگاه شهرداری دارد که پایگاه بسیج شان را به نام شهید مسلم خیزاب نامگذاری کردهاند. یکی از این دانشجوها اظهار میدارد: «به نظر بنده که کار خیلی خوب و ایده جالبی است. آدم با زندگی شهید آشنا میشود که چطور آدمی بود. مخصوصاً اینکه بدون هیچ مطالعهای میتوانیم بدانیم او اهل ورزش بوده، چه شهیدی را دوست داشته و نظم و ولایتمداریاش به چه شکلی بوده است.»
چیدمان گنجینه شهید خیزاب به نوعی است که میتوان آن را به بخش ولایتمداری، بخش ورزش، بخش وصیتنامه، بخش نگاه شهید به شهدا و. . . تقسیم کرد. همسر شهید میگوید: سخن و رفتار شهدا را نمیشود تمامش را با سخنرانی تفهیم کرد. گاهی هم میشود از دیگر وسایل ارتباطی مثل بینایی و حسی استفاده کرد، اما همه چیز باید در آن گنجانده شود.
انگشترهای سرخ
از همسر شهید میخواهیم به صورت اجمالی بخشهای مختلف گنجینه را توضیح دهد. ایشان با ارائه تصاویر متعددی بیان میدارد: بنده سعی کردم در هر قسمتی از این گنجینه لباسی از خود شهید بزرگوار بگذارم. در یک قسمت تسبیح، در یک قسمت پلاک و انگشترهایش که به خون ایشان آغشته شده و لباسهایی که با خونش سرخ شدهاند. قسمتی دیگر کارنامههای شهید خیزاب از دوران ابتدایی تا مقطع کارشناسی را گذاشتم. کت و شلوار و کفشها و دمپایی احرام و چکمههای رژه و جوراب که دورش را خودش کش انداخته بوده در ویترین دیگری گذاشتم. همه این تصاویر و وسایل به نوعی با شهید خیزاب ارتباط دارند. مثلاً این عکس کوچک قاب شده که حضرت آقا پرچم به دستان مبارک امام زمان(عج) میدهند را آقا مسلم خیلی دوست داشتند و با دستان خودشان این قسمت که بالاترین قسمت منزلمان بود نصب کردند. این تابلوی کوچک هم جزئی از گنجینههای ایشان است.
سالها قبل با آقا مسلم سوریه رفته بودیم. هنوز بچه نداشتیم. بنده آزمایش و سونو داده بودم. نشان داده بود که باردار نیستم. آنجا در حرم حضرت رقیه(س) سرم را خم کردم روی پاهایم و خوابم برد. در عالم رؤیا سید بزرگواری را دیدم که بچه هفت ماههای را به من داد و گفت اسم ایشان محمد مهدی است و برای شماست. وقتی از خواب بیدار شدم این عروسک کنارم بود. آقا مسلم از خادمها پرسید و گفتند هدیه حضرت رقیه(س) است و آقا مسلم خیلی این عروسک را دوست داشت. از سوریه که برگشتیم دو هفته بعد دکتر رفتم و گفتند خانم شما چهار ماهه باردار هستید. گفتم آزمایش و سونو نشان نداد و در ضمن علائم بارداری را هم نداشتم. گفت آزمایش اشتباه نشان داده است. به هرحال خواست خدا بود که محمدمهدی در روز نیمه شعبان و تولد حضرت مهدی به دنیا آمد. البته هفت ماهه متولد شد. ازدواج ما هم در شب نیمه شعبان بود.
تصویری از حجتالاسلام علی شیرازی مسئول نمایندگی ولی فقیه در نیروی قدس سپاه که برای اولین بار سلام مقام معظم رهبری را به خانواده شهید رسانده و محمدمهدی به همین دلیل او را دوست دارد، در میان گنجینه شهید مسلم خیزاب قرار داده شده و همسر شهید تأکید دارد به معرفی این بخش بپردازیم تا کسانی که حجتالاسلام شیرازی را با یک روحانی نما اشتباه گرفتهاند، متوجه اشتباه خود شوند و مراقب قضاوتهایشان باشند.
گنجینهای متعلق به همه
به هرروی اگر شهید متعلق به همه مردم کشورمان است و امام خمینی(ره) هم فرمودند مزارشان زیارتگاه اهل یقین خواهد بود، قاعدتاً یادگاریهای برجای مانده از شهدا نیز اگرچه در یک منزل شخصی باشند، تعلق خاطری برای همه ما دارد.
گنجینههای شهید خیزاب فقط البسه و کیسهای خاک و پارچهای قرمز نیست، گنجینههای او یاد و خاطره و راه و رسم زندگی است که با دیدن یادگاریهایش به خوبی درک خواهیم کرد. گنجینههای شهدا تاریخی از مردانگی و شرف است که بعد از خود برجای میگذارند.
/ روزنامه جوان