دست نوشته ی
شهید حسن رجایی فر
برای نازدانه اش مهدیه خانم
ارسالی از دختر شهید
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
شهداشرمنده ایم...
خادم الشهدا
@khadem_shohda
دست نوشته ی
شهید حسن رجایی فر
برای نازدانه اش مهدیه خانم
ارسالی از دختر شهید
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
شهداشرمنده ایم...
خادم الشهدا
@khadem_shohda
هادی باغبانی در سال 1362 در روستای داربدین روشن بهنمیر، از توابع شهرستان بابلسر -استان مازندران متولد شد. وی فرزند سوم خانواده بود. پدرش که کارمند راهآهن بوده بعد از تولد هادی، به بندر ترکمن منتقل شد و هادی دوران کدوکی خود را تا 6 سالگی در بندر ترکمن گذراند.
پس از انتقال پدر به فیروزکوه، هادی درسش را در فیروزکوه ادامه داد و پس از پایان دوره متوسطه، در رشته حسابداری در دانشگاه فنی کرج پذیرفته شد اما پس از مدتی تغییر رشته داده مدرک کارشناسی در رشته ارتباطات اجتماعی را از دانشگاه بوعلی تهران اخذ کرد.
علاقه هادی به هنر و به خصوص مستندسازی موجب شد که به این راه کشیده شود. او سابقه چند سال فعالیت مستندسازی در حوزه هنری، روایت فتح و صداوسیما داشت و این سالها با اتحادیه رادیو تلویزیونهای اسلامی همکاری میکرد.
پدر این شهید بزرگوار بعد از بازنشستگی به اتفاق خانواده به بابلسر عزیمت کرد اما هادی برای کار و تحصیل در تهران ماند.
شهید باغبانی، در سال 1388 ازدواج کرد که حاصل این ازدواج یک دختر به نام "رضوانه "است که در هنگام شهادت پدر تنها 3 سال داشت.
شهید هادی باغبانی، خبرنگار و مستندسازی بود که از ابتدای نبرد سوریه به همراه یک گروه از مستندسازان ایرانی برای ثبت دقیق جنایات سلفیها و تکفیریها در این کشور حضور پیدا کرده بود، در تاریخ 28 مرداد 92، در آخرین جنایت گروههای تروریستی مخالفان حکومت بشاراسد در درگیریهای مناطق حاشیهای دمشق توسط تروریستهای تکفیری جبهه النصره به شهادت رسید.
پیکر مطهر شهید هادی باغبانی ابتدا در تاریخ 30 مرداد 92، در محل سکونت سابق وی در محله حکیمیه تهران و سپس در تاریخ 31 مرداد سال 92، در زادگاه وی، شهرستان بابلسر و با حضور گسترده و حماسی امت حزبالله تشییع و در گلزار شهدای امامزاده ابراهیم (ع) این شهرستان به خاک سپرده شد.
آقا محمودرضا
پیکر مطهر 13 شهید مقاومت اسلامی نُجَباء که در حین انجام وظیفه دفاع از حریم آل الله در حلب سوریه به شهادت رسیده بودند، در عراق تشییع و به خاک سپرده شدند.
به گزارش گروه جهاد و مقاومت جام نیوز، سیزده رزمنده مقاومت اسلامی نُجَباء که بعنوان حلقهای از زنجیره محاصره تروریستهای تکفیری در حلب ایفای نقش کرده و آسمانی شدند؛ به میهن خود عراق رسیدند.
این شهدای والا مقام که در میانشان برخی چهرههای تاثیرگذار و فرمانده نیز دیده میشود؛ در شهرهای مختلف کشور عراق روی دستان مردم و همرزمان خود تشییع شدند.
این 13 شهید نُجَباء سپس با طواف به دور ضریح مطهر امیرمومنان علی علیه السلام در نجف اشرف؛ با انتقال به قبرستان "وادی السلام" در آغوش خاک آرام گرفتند.
موسسه شهدای مقاومت اسلامی نُجَباء، نام این 13 شهید را «مهیب سعدون حاتم الراشدی»، «وسام ردام محمد المفراجی»، «محمد حسین سلمان الربیعی(حمودی دیالی)»، «مرتضی الوان سیاح جابر الشویلی»، «علی صباح عناد النداوی»، «محمد عبد الرسول حسین الشامی»، «فواد لفته جاسم سلمان»، «اثیر قاسم عبد الامیر الربیعی»، «حسین عبد المهدی عبد الواحد الرکابی»، «حسین کریم محمد شمخی»، «رحیم جبار حسین»، «کاظم عبد الکریم عبد ضیدان ال ذرعان» و «احمد حسین عبد الرزاق» اعلام کرده است.
یکی دیگر، از مدافعان به نام «ضیغم علی حسین» یکی دیگر از مجروحان حلب نُجَباء، پس از تحمل جراحات وارده به زمره شهدای مدافع حریم آل الله پیوست.
بهشت زهرا س
حضور خدام حرم امام رضا(ع) با پرچم متبرک به ضریح مطهر امام هشتم بر مزار شهدای مدافع حرم.
خادم الشهدا
@khadem_shohda
شهید رزمنده فداکار لبنانی حزب الله حسین الجوهری
شهید ابو عیسی یکی از فرماندگان فداکار مقاومت
شهدای مدافع حرم قم
@sh_modafeaneqom
مراسم نهمین ماهگرد ولادت آسمانی شهدای اربعه و بزرگداشت شهدای یگان ویژه فاتحین
تهران قطعه 26 بهشت زهرا (س)
خــــــــادم الـشــهداء
@khadem_shohda
نوشته های محمد جواد
میگفت :
روز آخر دوره آموزشی، وسط تابستان، هوا هم حسابی گرم بود.
بچه ها از گرما چپیده بودن تو آسایشگاه تا یه خورده خنک بشن.
صدای خِرخِر تنها کولر آسایشگاه که به زحمت داشت خنکایی تولید میکرد همه فضا رو پر کرده بود،
بعضی از بچه ها از فرط خستگی و گرما رو تختاشون ولو شده بودن
و بعضی شون هم که انگار اصلا نمیفهمیدن گرما و خستگی چیه در رفت و آمد بودن.
محمود جزء دسته دوم بچه ها بود که همش در حال ورجه وورجه و فعالیت بود.
چندتا از بچهها هم از فرط گرما رفته بودن چسبیده بودن به کولر تا یه کم جونشون خنک بشه.
میگفت:
یهویی احساس کردم چشام داره میسوزه،
یه خورده که گذشت دیدم تمام صورتم داره میسوزه،
متوجه شدم همه بچه ها دارند فرار میکنن بیرون، سریع از جام بلند شدم و دویدم به طرف در آسایشگاه.
بیرون آسایشگاه بچه ها دنبال آب میگشتن تا صورتاشون رو بشورن،
وضع غیر عادی بود،
چشم دووندم محمود رو ندیدم،
رفتم پشت آسایشگاه دیدم محمود با یکی دو تا از بچه ها زیر کولر ایستادن و دارند میخندن،
تو دست محمود هم یه دستمال کاغذیه،
رفتم و گفتم باز چی کار کردین ؟
یکیشون گفت:
محمود دیده بچه ها تو آسایشگاه وا رفتن، اومده گفته
چه معنی داره روز آخری بچه ها اینقدر بیحال باشن، الان یه کاری میکنم همشون بریزن بیرون،
بعد رفته محتویات گلوله منوریِ که چند وقت پیش خالی کرده بود تو دستمال کاغذی ،
یه کمش رو ریخته پشت کولر، اون هم مثل اشک آور عمل کرده و بچهها ریختن بیرون،
بعد دوباره زدن زیر خنده،
محمود با خنده می گفت ندیدی چی جوری میدویدن بیرون...!!!!!
دو تا چک و لگد نثارش کردم و همینجوری که داشت فرار میکرد داد میزدم نامرد حداقل من رو خبر میکردی........
بعد هم داد زدم به بچه ها گفتم بیاین که خرابکار رو پیدا کردم،
بچه ها هم از خجالتش در اومدن
رفیق،
حداقل من رو خبر کن.....
شهید: اسماعیل نظری
فرزند:ابراهیم
محل زندگی: قم (فاطمیون)
تاریخ تولد:18 اسفند 1370
محل شهادت: سوریه
تاریخ شهادت: 12 بهمن 1394
گلزار: بهشت معصومه قم
شهدای مدافع حرم قم
@sh_modafeaneqom
ویژگی بعدی همسرم این بود که همیشه دستورات و منویات مقام معظم رهبری را سرلوحه خود قرار می داد و سعی می کرد براساس آن بیانات زندگی کند.
فرزند هم دارید؟
بله از شهید دو فرزند دختر به نام های "بشری" و "فاطمه" به یادگار مانده است
خاطری از روزی که شهید اعلام کرد که بنای رفتن به سوریه را دارد، در ذهن دارید؟
حدود 7 یا 8 ماه پیش از اعزام محمد مهدی همیشه در خلوت خودم دعا می کردم که ای کاش خداوند یکی از اطرافیانم را جزو مدافعان حرم قرار دهد و روزی که همسرم اعلام کرد، قرار است برای سوریه اعزام شود به عنوان اولین کار، سجده شکر به جای آوردم و گفتم باورم نمی شود که خداوند از میان 70 میلیون ایرانی شما را برای جهادش انتخاب کند و من را برای صبر بر این جهاد و ماه های آخر همواره حرف این بود که ان شاء الله می روی و شهادت نصیبت می شود.
از ماه های اول ازدواج دعای من همیشه این بود که خداوند بهترین مرگ یعنی شهادت را نصیب شان کند .
خاطری از روز اعزام هم دارید؟
روزی که اعزام شد در هنگام خداحافظی به اون گفتم که ان شاء الله بروی و با شهادت برگردی؛ گذشت و در نهایت شهید پیکرش هم برنگشت و همانطور که همواره در منزل شوخی می کرد که زحمت تشییع جنازه را برکسی نخواهد گذاشت و الحمد الله میهمان حضرت زینب (س)شد.
از سوریه تماس هم می گرفت؟
شهید همواره سعی می کرد که از امکاناتی که وجود دارد خیلی استفاده نکند و تماس محدود می گرفتند و همواره سعی می کردیم بچه ها بیشتر صحبت کنند و تماس که می گرفت و می گفت دعا کنید آنچه خیر است برای من اتفاق بیفتد.
آخرین باری که تماس گرفتند با همه افراد خانواده کامل صحبت کرد و بعد از صحبت با ما طی تماسی با مسئولین درخواست کرده بود که یک دوره ماموریت دیگر هم بماند.
5 فروردین سال 94 از مقام معظم رهبری کلیپی در رسانه ملی پخش شد که ایشان شعر«ماسینه زدیم،بی صداباریدند/ ازهرچه که دم زدیم،آنهادیدند ؛ مامدعیان صف اول بودیم/ ازآخرمجلس شهداءراچیدند» را می خواندند و اشک ریختند و من به شدت تحت تاثیر این رفتار آقا گرفتم.
مهدی 12 فروردین تماس گرفت و به او گفتم که شما صدقه سری معظم له آنجا هستید و اگر پذیرفتند دوره دوم ماموریت تان را به نیابت از حضرت آقا در جبهه بمانید و من نیز به نیابت از ایشان صبر خواهم کرد که در نهایت محمد مهدی در روز دوم تمدید ماموریت به شهادت رسید.
دلیل رفتن شهید به سوریه چه بود؟
شهید، جمله ای داشت به مادرشون که آموزه های من از درس و دین این اجازه را نمی دهد که من در کنار فرزندانم باشم و آنها در امنیت باشند اما بچه های سوریه و عراق در ناامنی باشند و در مقابل چشم آنها پدر و مادرشان را سر ببرند و حرم های اهل بیت در خطر باشد و احساسش این بود هرچه در درس خوانده است باید آنجا عملی کند و شهید را هم برای رفع شبهه اعزام کرده بودند.
طریقه شهادت این شهید را چگونه ذکر کرده اند؟
طریقه شهادت همسرم مشخص نیست زیرا تمامی تیپ فاطمیون در آن عملیات به شهادت رسیدند.
چطور خبر شهادت را به شما اعلام کردند؟
تمام خانواده ابتدا مطلع شده بودند و 24 ساعت تلفن ما را پنهان کردند؛ من اعلام کردم کسی فوت کرده؟ همه گریه کردند و من گفتم که اگر برای مهدی اتفاقی افتاده ، به شهادت رسیده و به آرزویش رسیده؛خداوند جام صبری را به من بخشیده است و تا این لحظه هم احساس می کنم که تکریم شده ام ...
متاسفانه در برخی از رسانه ها و مجامع تهمت هایی زده می شود که رزمنده های مدافع حرم برای پول به سوریه اعزام می شوند، پاسخ شما به این اظهارات چیست؟
از بسیاری از رزمندگان مدافع حرم خبردارم که هزینه می دهند تا اعزام شوند خصوصا افرادی که از بسیج و ... اعزام می شوند هزینه می کنند و به سوریه می روند و هم اکنون نیز خانواده هایشان در مضیغه زندگی می کنند البته برای کارهای نظامی و عملیات های مستشاری پول هایی پرداخت می شود که طبیعی و معمول است اما اینکه مطرح می شود دریافت های آنچنانی دارند باید گفت چه کسی حاضر است پول و حتی تمام دنیا را دریافت کند اما جان خود را به خطر بیندازد؟ در ابتدای جوانی اش و زمانی که فرزندانش در حال رشد هستند، جان خود را بدهد؟
قطعا این حرف عقلانی نیست حربه دشمن است و در خصوص شهید مالامیری نیز باید گفت هیچ دریافتی نداشتند و حتی هزینه هایی هم برای اعزام کردند.
شهدای دفاع مقدس و شهدای مدفع حرم چه شباهت هایی دارند ؟
خلوص و ولایت مداری این دو بسیار شبیه هم است و هردو نگاه کردند که ولایت چه دستوری می دهد و اصلا به خود و فرزندان توجهی ندارند و از همه چیز گذشتند و خود را فدا کردند
تواضع این دو قشر بسیار بالاست که در دیدار خانواده های مدافع حرم با مقام معظم رهبری ؛ ایشان فرمودند روایت داریم در زمان قیامت چند ویژگی دارند اول اینکه این شهدا برای ملیت و آب و خاک به شهادت نرسیدند بلکه برای اهل بیت و دفاع از حرم های شریف آنها به شهادت رسیدند دوم اینکه در سنین نوجوانی و جوانی ، شور و حال آن دوران نبودند بلکه در دوران پختگی و عقل و شعور خود رفتند و سوم اینکه در غربت رفتند و این غربت را قطعا خداوند در نظر خواهد گرفت.
برگزاری اردوهای راهیان نور را چه میزان تاثیرگذار در روحیه شهادت طلبی جوانان کشور می دانید؟
اردوهای راهیان نور بسیار عالی و تاثیرگذار است و شهید مالامیری خود از خدام راهیان نور بودند و آخرین سفر نیز بصورت خانوادگی به راهیان نور غرب رفتیم.
آن فضایی که شهدا حضور داشتند وجانشان را از دست داده بودند ، تاثیر معنوی خود را بر جوانان خواهد داشت و بسیار تاثیرگذار است حتی برای تربیت رزمندگان دفاع از حرم.
دیداری را با مقام معظم رهبری داشتید از حال و هوای این دیدار هم بفرمایید.
دیدار با مقام معظم رهبری سراسر شور و شعف بود و آرزو کردیم روزی به دیدار امام زمان (عج) برویم . یک لحظه لبخند معظم له را ببینیم کفایت می کند و تمام ناراحتی های بچه ها و ناله های شبانه شان را برطرف کرد و تمام نیش و کنایه های دیگران را این لبخند رضایت رهبری برطرف کرد.
ما قبل از چهلم شهید به دیدار مقام معظم رهبری رفتیم و بچه ها بسیار خوشحال شدند و می گفتند ایشان پدرماست و طی نامه ای از معظم له برای حضور در منزل دعوت کردند و تمام لحظه لحظه آن دیدار برای ما خاطره است. آیا انتظاری از مسئولین دارید؟
خیر هیچ انتظای ندارم چون کاری نکردیم و در رابطه با خود انتظاری نداریم و حتی باید بگوییم ای رسول خدا وفا کردیم به عهدمان .
البته در رابطه با جوانان در زمینه اشتغال و ازدواج آنها باید تلاش شود و در فضای هنری کشور کار شود زیرا این شهدای مدافع حرم، بچه های دهه 60 هستند و جامعه ما نشان داده که استعدادش را دارد و این استعداد را برای ظهور حضرت حجت (عج) باید به کار بست و این فضایی تربیتی که با حضور شهدای مدفع حرم در حال شکل گیری است ا باید قدردانست.
منبع: شهید خبر
http://www.shahidnews.com/view/105200
کانال شهدای مدافع حرم قم
https://telegram.me/sh_modafeaneqom
حجت الاسلام و المسلمین شهید محمد مهدی مالامیری، درروز دوشنبه 26 خرداد ماه 1364هجری شمسی، مصادف با 26 ماه مبارک رمضان در خانوادهای روحانی و ولایی چشم به جهان گشود.
پدر ومادر اوهردو اهل استان مازندران بودند؛پدرش اهل کجور و مادرش از سلسلهی جلیلیهی سادات خاندان حسینی شهرستان آمل بود.
وی پس از گذراندن دورههای ابتدایی و راهنمایی با رتبههای عالی، در ابتدای نوجوانی در مدرسه علمیه فاطمی دروس حوزوی خود را شروع کرد.
سختکوشی و تهذیب باعث شد بعد از سپری نمودن مقامات و سطح عالی حوزه در هشت سال به عنوان طلبهای ممتاز در محضر حضرات آیات عابدی، آملی لاریجانی، شب زندهدار، مدرسی یزدی، سیفی مازندرانی و... بهره کافی ببرد تاجایی که قبل از سی سالگی در حوزههای علیمه کاشان، جامعه المصطفی العالمیه(ص) و موسسه حضرت جوادالائمه(ع) به تدریس دروس سطح( رجال، درایه، رسائل، حلقات و کفایه) بپردازد.
وی هرچند بخش قابل توجهی از زندگی خویش را صرف مطالعه و غور در مباحث علمی اختصاص داده بود، اما فعالیتهای تبلیغی را تاهنگام شهادت به عنوان تکلیف و وظیفه شرعی بیهیچ بهانه و توجیحی انجام داد.
ویژگی های اخلاصی شهید
از ویژگیهای بارز شهید خوشرویی و آراستگی ظاهری و پرداختن به ورزش بود و همین امر در تواضع و اخلاص، ایشان را محبوب دل جوانان میکرد. پرهیز از ریا، شاخصه دیگر ایشان بود؛ چنانچه بعد از شهادت نیز خانواده و نزدیکان وی از برخی مدارج و مراتب علمی ایشان بیاطلاع بودند.
ارادت خاص نسبت به مولا علی بن موسی الرضا(ع)، تداوم ارتباط با قرآن و اقامه نماز صبح در مسجد، زیارت هفتگی جمکران و زمزمه همیشگی دعای عهد، روح بیکرانهاش را زلالتر میکرد. در یک کلام، زندگی شهید طبق سفارش مقام معظم رهبری، آمیختهای از تحصیل، تهذیب و ورزش بود.
برای آشنایی بیشتر با زندگی و منش حجت الاسلام و المسلمین شهید محمد مهدی مالامیری ، اولین شهید روحانی مدافع حرم،خبرنگار کوله بار گفت و گویی با "زهرا احمدی" همسر این شهید مدافع حرم انجام داده است که در ادامه می خوانید :
در ابتدا مختصرا این شهید بزرگوار را برایمان معرفی کنید ؟
شهید حجت الاسلام و المسلمین محمد مهدی مالامیری متولد خردادماه سال 64 بود و اسفندماه سال 93 به سوریه اعزام شد و 31 فروردین ماه سال 94 ، مصادف با اول ماه رجب در منطقه بصری الحریر استان درعای سوریه به فیض شهادت نائل شد.
تحصیلاتش چه میزان بود؟
شهید دارای تحصیلات حوزوی در سطح خارج بود و پس از شهادت نیز اعلام شد که وی قریب الاجتهاد بوده است.
شهید دارای چه ویژگی بارز و شاخص اخلاقی بود؟
همسرم دارای خلوص بسیاری زیادی بود و مصداق بارز این کلام و توصیه مقام معظم رهبری در خصوص تهذیب و تحصیل و ورزش بود و شهید این کلام را در تمام مراحل زندگی مورد توجه قرار داده بود و در زمینه تحصیل ، جزو نخبگان حوزه بود و به همین دلیل و تسلط به دو زبان عربی و انگلیسی به سوریه اعزام شد وحتی پایان نامه اش را به زبان عربی تالیف کرده بود و تدریس را نیز از سطح خارج حوزه آغاز کرد که سطح دکتری و کارشناسی ارشد به حساب می آید.
در زمینه تهذیب نیز همواره تلاش داشت ، اصول اخلاقی را رعایت کند و هرجایی هم که فکر می کرد اشتباهی کرده است برای خود یک جریمه قرار می داد و در ورزش نیز در تمام رشته ها اعم از فوتبال ، بسکتبال ، والیبال ، بدمینتون ، تنیس ، شنا ، کوهنوردی و ورزش رزمی سرآمد بود ، طوری که اگر با جوانان مسابقه ای می گذاشت برتر بود و مورد تحسین آنان قرار می گرفت.