شهدای زینبی

بایگانی
آخرین نظرات
  • ۲۳ بهمن ۰۱، ۱۹:۲۱ - تو
    عالی

۲۵۴ مطلب در مرداد ۱۳۹۵ ثبت شده است

۲۱
مرداد


خوش به حال مدافعان حرم

پر کشیدند از میان حرم

بین سجده میان سرخیِ خون

آرمیدند با اذان حرم

لک لبیک یاحسین گفتند

در حریم نوادگانِ حرم

تقدیم به شهیدمحمدامین کریمیان

کانال شهید محمد امین کریمیان

@shahidmohammad_amin_karimian

  • دوستدار شهدا
۲۱
مرداد



بیسیم چی

@bisimchi1

  • دوستدار شهدا
۲۱
مرداد


خب آشنایی من با سید مجتبی برمیگشت به قبل از اومدن به منطقه . تو یکی از هیئتای قم باهم آشنا شدیم . اینقد متواضع بود که شاید کمتر کسی میدونست که اون زمان مدافع بوده . ساکت ، خوش اخلاق و خیلی دوس داشتنی . از اون بچه هیئتیهای پای کار . خلاصه از اونایی بود که تابلو بود شهید میشه . نیروی قدیمی ای  که تو خیلی از عملیاتای مهم ، که اسم فاطمیون رو برد بالا شرکت داشت و فرمانده ها و بچه ها روش حساب ویژه ای باز میکردن . 

یه متانت خاصی داشت تو رفتارش ، منطقه که رسیدم وقتی همدیگه رو دیدیم جاخورد . هی میخواست خودشو بکشه کنار از جلوی من تا آخر یه روزی مچش رو گرفتم . 

بگذریم 

تو هر عملیاتی که بود سید مجتبی خط مقدم بود و به هر حال یه جایی از کار رو پوشش می داد .

تو عملیات بصری الحریرم فرمانده ی موشکی (موشکای هدایت شونده) بود.

بچه های موشکی میگفتن ما تا حالا فرماندهی به این مهربونی و باحالی  ندیده بودیم . موشکی قانونا باید عقب تر از همه باشه و پشتیبانی کنه . ولی متاسفانه منطقه بصری الحریر طوری هست که جای استفاده ای برای این موشکا نبود و از اونجایی که بچه های جلو قیچی شده بودن و آب و .. نداشتن ، دیگه سید نمیتونه جلوی خودشو بگیره و چندتا شل آب معدنی میندازه رو دوشش و میره تو دل دشمن . آخرین نفرایی که دیده بودنش ، میگفتن زیر تیر و قناصه ی دشمن داشت میرفت به سمت بچه هایی که تو خطر بودن . برای اینکه بتونه معبری باز کنه تا بچه ها بکشن عقب .

سید مجتبی نیمه نگاهی ام به ما داشته باش تا بتونیم تا آخرین قطره خونمون وبا شجاعت پشت سر امام زمانمون بایستیم . 

آقا محمودرضا

  • دوستدار شهدا
۲۱
مرداد

استراحت بماند براےبعداز شهادت، چندروز نخوابیده بود، 

واقعا شب و روز نداشت همش تلاش میکرد، 

وقتۍشهید شد چهرش خیلی آروم بودتازه رفت استراحت کنه

کار کردن پی در پی بدون استراحت....

میدیدم چطور داره پر میکشه

از خنده هاش مشخص بود

از شوخیا و شیطنتاش معلوم بود

از کار کردنش میشد فهمید که دیگه وقت رفتنشه...

عمار کلا خیلی کار میکرد،

بخصوص چند شب قبل عملیات

تا لحظه ی شهادتش کارش خیلی بیشتر شده بود،

واقعا شب و روز نداشت...

چندین روز بود نخوابیده بود

ماشین یکی از فرمانده ها خراب شد 

طول میکشید تا مکانیک بیاد،

محمدحسین گفت:

فرصت خوبیه یه چرتی بزنیم.

گفت بیا توهم بخواب بعد چشماش رو بست

دوربینم رو درآوردم و دوتا عکس ازش گرفتم

وقتی به عکس نگاه کردم با خودم گفتم :

چقدر آروم خوابیده ، انگار شهید شده ،

وقتی عکس بعد از شهادتش رو دیدم ،

دیدم انگار خوابیده ، عین همون عکس آروم و آروم و آروم و خوشگل 

حتی خیلی خوشگل تر از اون عکس . 

میگفت راز اون آرامش رو میدونستم،  

آخه تازه داشت یه دل سیر استراحت میکرد ،

 تازه داشت خستگی های اون همه کار و زحمت کشیدناش رو در میکرد .

میگفت : تو آغوش خداش راحت خوابیده بود ...

 یَا أَیَّتُها النَّفسُ المُطمَئِنَّة

إِرجعی إِلی ربِّکَ راضیةً مَرضیة

فَادخلی فِی عِبادی وَادخلی جَنَّتی

شهید محمد حسین محمد خانی

حاج عمار

شهادت محرم۹۴ 

بانک اطلاعات شهدای مدافع حــــــرم

@haram69

  • دوستدار شهدا
۲۰
مرداد


شهید جاویدالاثر مهدی قاسمی 

حاج مهدی همیشه جلوگردان می ایستاد و در آخر صحبتهاش دستشو می برد بالا و مناجات می کرد و همیشه این جمله رو تکرار میکرد که خدایا تو شاهد باش من آنچه که بایستی این رزمنده ها بدونن و مطلع باشن رو بهشون منتقل کردم و بهشون گفتم روز قیامت نباشه که منه حقیر شرمنده تو، این بچه ها باشم!!

خدایا راضیم به رضایت تو خودت دست مارو بگیر...

کانال شهید  

@shahid_mahdi_ghasemi

پیــــــــــکر مطــــــــــهربازنگشت....

شهادت ۲۵بهمن۹۴

@Shohadaye_Modafe_Haram 

بانک اطلاعات شهدای مدافع حــــــرم

  • دوستدار شهدا
۲۰
مرداد


عاشق امام  رضا علیه السلام بودن،یه شبه میرفتن پا بوس امام رضا علیه السلام و بر می گشتند..

پرچم گنبد حرم امام رضا علیه السلام امروز منزل شهید  حسن رجایی فر

راوی همسر شهید

بیسیم چی

@bisimchi1

  • دوستدار شهدا
۲۰
مرداد

قد و قواره ما به عاشقی کردنت نرسیده بی بی جان؟!

لابلای خاطرات دل سوخته ای که هیچ التیامی جز، نگاه بی رمق سربازی سرباخته ویاری جامانده ندارد . . .

بدنبال مسیری روشن میگردم

محمدم ، شاید ازپس فرسنگها دلتنگی، نگاه قشنگت بدرقه دلی باشد که ماههاست ، سرسنگین باخودش شده ...

که چراقاعده ی عشقبازی با حسین و دلبری کردن برایش ، سهمش نشده است

میگویند من هم سهمی داشته ام اما من راضی به این سهم نیستم ، حقم بیشتر از اینها بود ...

آه از دلم ... !

وقتی بیاد میآورم که هردو درراهی قدم گذاشتیم که عطش سرباختن، سختیهای سفررابه طعم خوش رسیدن،تبدیل میکرد ...

و در نقطه ای که برای توپرواز بود وبرای من،تمام شدن ...

نمیدانم شاید هم نقطه آغازی دوباره شد برای من اما سخت است حال یک جامانده را فهمیدن

سخت است ببینی که پای به پای عزیزت آمدی حالا او رفته و تو مانده ای ...

سخت است هرروز لحظه پرکشیدن رفیقت جلوی چشمانت باشد...

سخت است نتوانی فراموش کنی که  آن روز زمستانی در کربلای خانطومان چه دیدی ...

بعد از تو هیچ وقت آرزوی مرگ نکردم اما رفتن را آن هم به بهترین شکل مانند تو از خدا خواستم ... میسوزم !

از آن سوختنهایی که هیچ مرحمی شفایش نمیدهد ...

الا انتظار چشیدن لبخندی ازتو که درخیالاتم مرورمیکنم هرروز تاشب ازاینجا تا ..

تا آنجایی که توهستی . . .

لحظه دیدارنزدیک است !

دیداری که برای چشیدنش هر روز جانم به لب می آید ...

بیا و پایان بده به همه این دلتنگی ها،بیا و مرهمی باش بر دل شکسته ام...

دلی که کنایه ها و تهمت ها شرحه شرحه اش کرده اند.

صبر...

اندکی صبر لحظه دیدار نزدیک است...

شهید جبههم قاومت اسلامی

جاویدالاثر محمد_اینانلو

دلنوشته |به_امید_نگاهـی

کربلایی حبیب عبداللهی | جانباز مدافع حرم

یسیم چی



  • دوستدار شهدا
۲۰
مرداد

گلزار شهدای رشت قطعه مدافعان حرم 

دختر سجاد (رقیه) اومد برا باباش نقاشی کشید گذاشت رو سنگ قبر بابا ورفت  

نابِ جَهٰادىْ٨حِیفٰاراباموشَکْ میزَنیمْ

@ravaayatefath

  • دوستدار شهدا
۲۰
مرداد

یکی از آرزوهایش این بود که می‌گفت «میشه یک روزی بیاید که بچه‌ام اولین قدم‌هایش را روی سنگ قبر من بگذارد؟»

و همین هم شد...به آرزویش رسید

شهید مدافع حرم محمدحسین حمزه

خــــــــادم الـشــهداء

@khadem_shohda

  • دوستدار شهدا
۲۰
مرداد

پدرم

وقتی دلم برایت تنگ میشود

لباسهای را بو میکنم تا آرام شوم

کمکم کن تا آرام شوم

 شهدای مدافع حرم قم

 @sh_modafeaneqom


  • دوستدار شهدا