شهدای زینبی

بایگانی
آخرین نظرات
  • ۲۳ بهمن ۰۱، ۱۹:۲۱ - تو
    عالی

۲۳۱ مطلب در مهر ۱۳۹۵ ثبت شده است

۱۸
مهر

 عاشق شهـیدان

محمدحسین محمدخانے(عمار) و میثم مدوارے بود ...

بعد شهـادت عمار سہ چهـار ساعت سر عمار توے بغلش بود .

وسط بیابون تڪ و تنهـا نشست تا یہ وقت عمار جا نمونہ. 

مثل بچہ هـا لب برمیچید و زار زار گریہ میڪرد .

روایت هـمرزم شهـید

روحانے شهـید جابر زهـیرے

شیخ مالڪ

 خادم الشهدا 

@khadem_shohda

  • دوستدار شهدا
۱۸
مهر


اولین بار محمودرضا را اواخر تابستان در حوالی حرم حضرت زینب (سلام  الله علیها) دیدم و با او آشنا شدم. رفتار و کردار او را که مشاهده می‌کردم مرا به فکر وا‌داشت که چگونه او و دوستان جوانش بعد از گذشت نزدیک سه دهه از سال‌های دفاع مقدس و عصر امام خمینی(ره)، همانند خط‌شکنان عملیات‌های فتح سوسنگرد و خرمشهر با ایمان و انگیزه قوی و شجاعت وصف ناشدنی در حمایت از اسلام و انقلاب اسلامی و دفاع از حریم اهل‌بیت(ع) مردانه ایستاده و مرگ را به بازیچه گرفته‌اند.

محرم در راه بود، قرار شده بود که با عملیات‌هایی اطراف حرم بی‌بی (سلام الله علیها) از اشغال دشمنان اسلام پاک‌سازی شده تا مردم محرم امسال بتوانند به‌راحتی و در امنیت کامل، در ایام شهادت سالار شهیدان حضرت اباعبدالله الحسین(ع) عزاداری نمایند. محمودرضا نیز مانند بقیه برای شروع عملیات لحظه شماری می‌کرد، خیلی خوشحال به نظر می‌رسید. با شادی فوق‌العاده‌ای از حضورش بر بالای گلدسته‌های حرم جهت شناسایی دشمن تعریف می‌کرد و عکس‌های نابی  که از حرم مطهر و گنبد و بارگاه حضرت زینب(س) برای خود تهیه کرده بود.

یادم می‌آید در مرحله سوم عملیات آزادسازی مناطق غرب حرم مطهر عملیات تا شب ادامه پیدا کرد، مدافعین حرم با مشکل کمبود نیرو برای ادامه عملیات مواجه شده بودند، محمودرضا به آنها گفته بود: من به‌همراه پنج نفر دیگر داوطلبان حاضرم کار دفاع از منطقه هم‌جوار نیروها را تا صبح به‌عهده بگیرم تا امنیت منطقه جدید متصرفی تأمین شده و عملیات متوقف نشود. این در حالی بود که محمودرضا و همرزمان عراقی‌اش از صبح مشغول عملیات و بسیار خسته بودند. کاری بود که باور قبول انجام آن ناشدنی بود. فرمانده منطقه از این پیشنهاد بسیار تعجب کرد و با حالتی خاص گفت: مگر می‌شود؟! مترجم به او گفت: حسین ایرانی است! یعنی اینکه ایرانی‌ها با بقیه فرق داشته و شجاعت فوق‌العاده‌ای دارند. فرمانده عرب سرش را به‌علامت رضایت تکان داد و گفته‌ او  را تصدیق نمود.

وقتی به آن شهید خیره می‌شدید و رفتارش را زیر نظر می‌گرفتید، روحیه و شجاعت بچه‌های خط‌شکن عملیات کربلای5 را در او می‌دیدید، همیشه خندان بود و تبسم به چهره داشت. احترام خاصی به همرزمانش به‌خصوص پیشکسوتان می‌گذاشت.

این اواخر به‌طور مرتب او را می‌دیدم. پیگیری و تلاش بسیار جدی‌ای برای شناسایی منطقه دشمن و آماده سازی منطقه جهت عملیات داشت.

خــــــــادم الشـــــهداء

@khadem_shohda

  • دوستدار شهدا
۱۸
مهر

تو مدافع حرم باش، من مدافع چادر

مبادا شرمنده خاندان علی شویم

راهت را ادامه میدهم بابای شهیدم

کوچک بانوی مدافع حریم اسلام حلمای

شهید جبهه مقاومت اسلامی 

شهید محمد اینانلو

 خادم الشهدا

@khadem_shohda

  • دوستدار شهدا
۱۸
مهر


حاج جمید خیلی ساده زیست بود. تا نیاز به لباس پیدا نمی کرد، لباس دیگه ای تهیه نمیکرد. هروقت که واقعا لباسش غیر قابل استفاده میشد، آن وقت به فکر تهیه لباس می افتادند.

موقع شست و شو میگفتند: آب شستن میوه و سبزی را جدا کنیم و پای باغچه و گلدان بریزیم.

کارهای این مدلی زیاد می کردند. من میگفتم: بابا! نمی خواهد از این کارها بکنی، باز دبهء پرآب سنگین را روزی دو سه بار، مبردند و پای باغچه میریختند. و خلاقیتهایی اینچنین که آب اسراف نشود.

نحوه شهادت :  اصابت‌گلوله‌ به‌ سینه

کانال شهید  @shahid_mokhtarband

شهادت۲۰مهرماه۹۴

نقل ازهمسر شهید

 بانک اطلاعات شهدای مدافع حــــــرم

@Haram69 

  • دوستدار شهدا
۱۷
مهر


ما برای رفتن شما گریستیم 

وشما خنده کنان پرگشودید

اشک ما بر خاک چکید

و لبخند شما به افلاک رسید 

 خادم الشهدا

@khadem_shohda

  • دوستدار شهدا
۱۷
مهر


پیــرهن مشـکی من را

به تنــم کن مــادر ...

باز غوغـاست در عالـم 

که مُحــرم شده است ... 

شهید عبدالله باقری 

خــــــــادم الشـــــهداء

@khadem_shohda

  • دوستدار شهدا
۱۷
مهر


ذاکر اهل بیت و قاری قرآن شهید حاج نادر حمید

حاج نادر هر سال هر کجا باشه و نزدیک محرم باشه خودش رو حتما میرسونه...

تصمیم داشت برای محرم بیاد اهواز،از زینبیه یه سری کتاب خریده بود و خیلی تمرین میکرد.....

ولی آخرش بدقولی نکرد و سر موقع اومد با چه عزت و شکوه و افتخاری رسیدمحرم....

محرم پارسال حال و هوای دیگه ای داشت ...

محرم، شهادتت، تشییع پیکرت و خاکسپاریت در روز هفتم محرم..

. آقا محمودرضا

  • دوستدار شهدا
۱۷
مهر

حمزه حمزه 

صدامو داری حاجی 

حمزه جان (شهید رضا الوانی )یاد آخرین لبخندت که میافتم ناخود آگاه گریم میگیره.

یاد زیارت عاشورا های دوشنبه ها که میافتم و میبینم ک فردا زیارت عاشورا رو بدون حضور تو در بینمون باید بخونیم گریه امانم رو میبره. 

ولی چه باید کرد باید سوخت در فراق تو ای شهید عزیز 

حالا دیگه علمدار تیپ نیرو ویژه صابرین،بزرگ فرمانده دلاور و شجاع گردان قمر بنی هاشم به دیدار ارباب و رفقای شهیدش رفته.

رفته پیش آقا سجاد آقا، رفته پیش قاسم غریب، رفته پیش نیروهای شهیدش ، شهید سید محمد حسین میردوستی،شهید حسین جمالی ,کمیل صفری تبار و بقیه همرزماش.رفته پیش استادش شهید جعفرخان. 

و ما ... ما  ماندیم و خاطره ها و درد فراق و ...

الهی هیچ مسافری از رفیقاش جا نمونه...

حمزه حمزه حمزه...

باورش سخته که دیگه این صدا رو پشت بیسیم نمیشنوم

حمزه...

چه کسی میداند پرستوی بعدی این قافله از صابرین کیست؟؟؟

کی و در کجا پرستویی دیگر به ۲۹ شهید از صابرین میپیوندد؟؟؟

ای لاله سرخ صابرینی 

معشوق خدا روی زمینی

در سجده خود سحر چه دیدی

تا عرش خدا تو پر کشیدی

اللهم ارزقنا شهادت...

 مدافعان حرم 

https://telegram.me/modafain414

  • دوستدار شهدا
۱۷
مهر


این روزها غم بی پدری را با یاد رقیه ی امام حسین(ع) به باد می سپارم!

پدر و مادرم فدای حسین(ع)

شهید مدافع حرم سیدمهدی حسینی

بیسیم چی

@bisimchi1

  • دوستدار شهدا
۱۷
مهر


عراق

هفده سال بشتر نداشت که به مادرش گفت می خوام برم برای دفاع از عمه زینبم سوریه مادرش هرچی بهش گفت هنوز کوچیکی و لازم نیست بری ناراحت میشد و میگفت اگه اون دنیا عمه زینبم ازم پرسید چرا میگم مادرم نذاشت. 

مدافعان حرم

https://telegram.me/modafain414


  • دوستدار شهدا