شهدای زینبی

بایگانی
آخرین نظرات
  • ۲۳ بهمن ۰۱، ۱۹:۲۱ - تو
    عالی

۱۹۰ مطلب در خرداد ۱۳۹۵ ثبت شده است

۱۰
خرداد


تک تر انداز تکفیری محمد اینانلو را زده بود،و او زخمی شده بود.بعد از حدود ٤٠دقیقه که حجم آتش شد محمد را روی برانکارد گذاشتیم،من سر برانکارد را گرفتم تا با بچه ها او را به داخل تویوتا منتقل کنیم.

همین طور که میدویدیم تیربار تکفیری ها مدام روی رگبار بود،وشلیک میکرد.

یک تیر به پای چپم اصابت کرد اما من متوجه نشدم،یک لحظه سوخت اما آن لحظه فکر کردم خاری به پایم فرورفته است.

برانکارد را داخل تویوتا در قسمت بار گذاشتیم وقتی خواستم سوار شوم دیدم نصف بدنم بالا نمی آید.

تا آمدم ببینم چه شده ماشین از من فاصله گرفت و درست همان لحظه بود که موشک کرنت آمریکایی به تویوتا اصابت کرد و منجر به شهادت خیلی از بچه ها شد.

چندتا از بچه های عراقی،چند پاکستانی و چند ایرانی از جمله مرتضی کریمی،مصطفی چگینی و محمد اینانلو همه به شهادت رسیدند و فقط من از آن جمع زنده ماندم

روایت جانباز مدافع حرم،حبیب عبداللهی

کانال روایت فتح:

 @ravaayatefath

عمار

  • دوستدار شهدا
۱۰
خرداد

روزی که دلم شهیدِ مذهب بشود

خون رگِ غیرتم لبالب بشود

آموختم از مدافعان حرمت

باید که سرم فدای زینب بشود

@Shohadaye_ModafeHaram

  • دوستدار شهدا
۱۰
خرداد

اے مدافعاڹ با غیرت افغانستانے

خوشا بحالتاڹ ڪہ اشڪ هاے ڪہ در غربت و مظلومیت ریختید،شفیع شما شد و جاودانه شدید و بدا بہ حاڸ ما  

ڪاناڸ رسمے«شــ‌هداے فاطمیوڹ»

@Sh_fatemi

  • دوستدار شهدا
۱۰
خرداد

گرگها خوب بدانند ،در این ایل غریب

گر پدر رفت ،تفنگ پدری هست هنوز

گر چه مردان قبیله همگۍکشته شدند

توۍ گهواره چوبی پسری هست هنوز

فرزند شهیدمهدۍعلیدوست

شهادت محرم۹۴

بانک اطلاعات شهدای مدافع حــــــرم

@Shohadaye_Modafe_Haram

  • دوستدار شهدا
۱۰
خرداد

 من و محمودرضا یه جعبه چوبی میوه پیداکرده بودیم...

به زحمت میخاشو درآورده و با چوبش

برا خودمون اسلحه درست کردیم...

کش بسته بودیم و ساعتها رو این برجک نگهبانی میدادیم...

یادش بخیر مادر معززشون میگفت لنگ ظهره مریض میشید...

داشتیم مثلا با عراقی ها میجنگیدیم...

گاهی اوقات تا چهار عصر

کانال شهید بیضایی

  • دوستدار شهدا
۱۰
خرداد

‌ ‌ شب آخر بہ همسرم گفتم:

گرچہ نمیدونم زمان عملیات چہ شبی اسٺ

امابشین تا برایٺ حنـا ببندم.

روے مبل ،ڪنار بوفہ نشسٺ و موها،محاسن و پاهایش را حنـا بستم ...

مسواڪش را ڪہ دیگر لازم نداشٺ بیرون انداخٺ و مسواڪ دیگرے برداشٺ،

اما

من مسواڪ قبلی اش را برداشتم و گفتم مے خواهم یادگارے بماند ...

گاهے انگار برخے احساساٺ خبر از وقوع اتفاقات مہمی میدهد !

تا صبح خوابم نمے برد و بہ همسرم ڪہ خوابیده بود نگاه مےڪردم تا ببینم نفس مے ڪشد...

ساعٺ چہار بامداد صبحانہ آماده ڪردم و وقٺ رفتن

سہ بار در ڪوچہ بہ پشت سرش نگاه ڪرد

چہره خندانش را هیچ وقٺ فراموش نمےڪنم...

گر بیاید بہ میدان حرفی زِ اولاد علے(ع)

خود تو را آماده و راهی میدان مے ڪنم...

خاطرات همسر بیسٺ و دوسالہ

شہید مدافع حرم حمید سیاهکلی مرادی

  • دوستدار شهدا
۱۰
خرداد


  • دوستدار شهدا
۱۰
خرداد

 

بانک اطلاعات شهدای مدافع حــــــرم

قبل اعزام به سوریه گفت دعام کنید شهید شم، مهربان بسیار مومن، عاشق ارباب بی کفن ،بسیار سربه زیر ،خیلی مهربان وخوش رو بود، ولایت مدار دست بخیر با مرام، هیئتی ، خیلی با مرام، ایشون مکه و کربلا رفته بود واسه پابوسی خانم که رفت موندگار شد، 26 سالش بود ، 3_4 هفته پیش که رفت تو هیئت به مداحمون گفت دعا کنید شهید شم، همیشه نمازشون اول وقت بود، زندگیشون آقا ابا عبدالله بود، شخصیت شوخ طبع و بسیار اهل خنده و گردش بود با وجود این که یه ارتشی واقعی بود، ولی بسیار فروتن بود.

نقل از دوست شهید

اولین شهید نوهد ارتش جمهوری اسلامی

شهید مدافع حرم محسن قوطاسلو

بانک اطلاعات شهدای مدافع حرم 

@Shohadaye_Modafe_Haram


  • دوستدار شهدا
۱۰
خرداد

بسم الله الرحمن الرحیم 

با سلام و صلوات بر محمد و آل محمد و با درود بر روح پاک تمامی شهدا از صدر اسلام تا کنون به ویژه شهدای مدافع حرم

هدف این وبلاگ معرفی شهدای مدافع حرم  و اهداف و راه و روش آنهاست باشد که بتوانیم اندکی از زحمات آنان و خانواده هایشان را جبران کنیم.

  • دوستدار شهدا
۱۰
خرداد

یک بار هادی به من گفت: "زینب! فیلم خداحافظ رفیق را دیده‌ای"؟ گفتم "نه". نشستیم با هم دیدیم. یک مدت فکر می‌کردم هادی هم مثل آدم‌های درون فیلم هر شب دارد با موتور با دوستانش به بهشت زهرا(س) می‌رود. صحنه‌های این فیلم همه‌اش جلوی چشم‌های من است. همه‌اش نگران بودم می‌گفتم نکند شباهت‌های هادی با محتوای فیلم اتفاقی نباشد. الان می‌فهمم چرا هادی انقدر به فیلم "خداحافظ رفیق" علاقه داشت».

شهید ذوالفقاری با هیچکس از جنگیدن صحبتی نکرده بود جز مادر و پدرش. در تماس‌های تلفنی‌اش آن‌ها را در جریان می‌گذاشت و می‌گفت که قرار است برای دفاع از حرم اهل بیت(ع) به جنگ برود. اما اشک و دلتنگی خواهرانش مانع می‌شد تا همه چیز را برای آن‌ها بگوید.

شهیدمحمدهادی ذوالفقاری 

پسرک فلافل فروش

@ravaayatefath ‌ ‌

  • دوستدار شهدا