آقــاحــجــتــــــــــــ
https://telegram.me/joinchat/C_uoXD7j7RDB4-V38H0IRQ
آقــاحــجــتــــــــــــ
https://telegram.me/joinchat/C_uoXD7j7RDB4-V38H0IRQ
شهید مدافع حرم محمد بربری
ولادت:1372/10/2
شهادت ومفقود:1395/3/14
محل شهادت: تدمر
مزار: ▁ ▁ ▁ ▁ ▁
وضعیت جاویدالااثر
کانال رسمی فاطمیون
@fatemeuonafg313
به گواه اکثر کسانی که می شناسندش،او را جز با "شربت شهادت" نمی شد سیر کرد.
ذره ای دست از تلاش برای نجات مسلمین برنمیداشت.
آخر مداحی هایش جمله "شهادت آرزومه" را زمزمه می کرد.
در میدان رزم با گروههای انحرافی پژاک و منافقین داخلی مجاهدانه جنگید تا اینکه یک چشم خود را از دست داد و ۴ ترکش نیز در بدن وی جاخوش کرد.
اما این انسان پرخروش و رزمنده شجاع را یارای دوری از نبرد و میدان رزم نبود و با درک صحیح از شرایط روز و عربده کشی تکفیری های مزدور اسراییل ، آهنگ سوریه کرد و داوطلبانه به این کشور رهسپار شد.و در رمضان ۹۴ پر کشید.
ولادت: ۱ فروردین ۶۱
شهادت: ۲۰ تیر۹۴ - ارتفاعات تلمور سوریه
شهید قاسم غریب
بیسیم چی
@bisimchi1
بعد از اتمام دبیرستان کنکور داد اما رشته مورد نظرش را قبول نشده و به سربازی رفت…
بعد از سربازی دوباره درس خواند و کنکور داد.
اما اینبار جاهای مختلفی قبول شد مثلا در بانک و دانشگاه امام حسین علیه السلام و …
خانواده به او اصرار می کردند که بانک را بخاطر شرایط خوبش انتخاب کند.
اما او بدنبال شرایط خوب نبود شاید شرایط خوب برای او و شرایط خوب برای دیگران تفاوت داشت …
دانشگاه امام حسین علیه السلام را جهت پاسداری از اسلام انتخاب نمود
که به گفته خودش دلیل انتخابش خوابی بود که دیده بود…
خواب دیده بو د که آقا امام زمان (عج) لباس سبز پاسداری را به او می دهد…
خــــــــادم الـشــهداء
@khadem_shohda
چند شب قبل از شهادتش با منزل تماس گرفت , مثل همیشه با لبخند و خنده باهام احوالپرسی کرد و سعی میکرد که نگرانیهامو برطرف کنه
در ادامه ی صحبت هامون گفت سال خمسی من ۹/۱۷ هر ساله ششصد هزار تومن پول نقد دارم
که صد و بیست هزار تومن خمسش میشه به حاجی بگو حتما سر تاریخ خمس سالانه ام بده
من گفتم حاج رحیم تو این شرایط هم فکر این چیزهایی؟
که در پاسخ گفت واجبات شرعی شرایط نمیشناسه حتما به حاجی بگو خمسمو پرداخت کنه
شهید فیروزآبادی در تاریخ ۹۴/۹/۱۶ درست یک روز مانده به تاریخ خمس سالانه اش شربت سرخ شهادت را نوشیدند و یاد سخنان پدر بزرگوارشان افتادم که گفتند من پنج فرزند داشتم و حاج عبدالرحیم را خداوند خمس فرزندانم قرار دادند.
شهیدعبدالرحیم فیروزآبادی
@khadem_shohda
خادم الشهدا
خوشحال و شکر گذارم که به من نعمت جهاد در راه خودت نمودی تا با یاد و نام تو در این راه قدم بردارم ؛
و بتوانم در راه دفاع از حرم شریف خطبهخوان کربلا و سه ساله مولایم حسین(ع) با قلبی راسخ قدم بردارم.
خوشحالم که در لباسی شهید میشوم که از اعماق وجودم به این لباس اعتقاد دارم و میدانم که چه لباس ارزشمندی به تن دارم.
به همکارانم سفارش مینمایم تا حرمت لباس خویش را نگه داشته و قدردان نعمت خدمت در سپاه پاسداران باشند.
@khadem_shohda
خــــادم الــشهــــدا
دوران کودکی و نوجوانی شهید
پدرش علی آقا شاکوئی همدانی نام داشت و کارمند شرکت نفت آبادان بود و"حسین" در 24نیم روز از آذر ماه 1329 از پدر و مادری همدانیالاصل در شهر آبادان متولد شد. در 3 سالگی پدرش به علت بیماری از دنیا رفت و به اتفاق خانواده به همدان بر گشت. از 7 سالگی در کنار تحصیل مشغول به کار شد و با آن سن کم بخشی از خرج زندگی و تحصیلش را خودش تامین کرد.
@khadem_shohda
خــــادم الــشهــــدا
یادش بخیر سال گذشته قبل ماه رمضون رفتیم خونه سید ابراهیم.نمیذاشت تکون بخوریم خودش با ماشینش مارو میبرد و میاورد.اون روزم برد حرم زیارت وقتی اومدیم بیرون دیدیم سید با بطری های آب خنک منتظرمونه.میگن کور از خدا چی میخواد شرح حال ما بود تو اون گرمای ظهر.مادر و داداش حجت که آب رو خوردن کلی سیدو دعا کردن که هر چی میخوای خدا بهت بده.سید گیر داده بود مادرم دعا کن شهید بشم.حجت جان دعا کن شهید بشم.داداش حجتم گفت خدایا این شهید نشه.سید محکم با دست دهن داداش رو گرفت گفت دستت درد نکنه من اشتباه کردم نمیخواد دعام کنی.بعدش داداش گفت خب چون مجبورم میکنی میگم خدایا ان شاءالله 100سال بعد بهمراه خانمت باهم شهید بشید.(آخه ما تو خونه همه میدونستیم خانم آقامصطفی تحمل دوری سیدو نداره. امکان نداره تحملشو نداره ک سید شهید بشه حال آنکه چه شد رو خودتون همه شاهد بودین).سید و حجت به اونچه ک از خدا میخواستن رسیدن.خدا خودش حواسش هست نیازی به نسخه پیچوندن ما بنده هاش نداره...
شادی روح همه شهدا:اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
آقــاحــجــتــــــــــ
https://telegram.me/joinchat/C_uoXD7j7RDB4-V38H0IRQ
واژه در واژه از دل میدان
غزلی را سپید آوردند
باز هم از مدافعان حرم
یک جوان شهید آوردند
یک جوان با هزار شور و شعور
روز آخر ولی «زهیر» شده
زیر تابوت، مادرش میگفت:
پسرم عاقبت به خیر شده…
مثل ابر بهار میبارید
غربت ماه در دل شب را
پسر با تعصبم میگفت :
نکند قبر عمه زینب را…
عاقبت طاقتش تمام شد
دل به دریا زد و فدایی شد
پسر کربلا نرفتهی من
سوریه رفت و کربلایی شد
شکر حالا شنیدهام که حرم
شده از دست دشمنان آزاد
پسر من که جای خود دارد
جان عالم فدای زینب باد
تقدیم به مادران مدافعان حرم
خــــــــادم الـشــهداء
@khadem_shohda
شهید جاویدالاثر جوادالله اکرم
شهید همیشه دائم الوضو بودن وخیلی به وضو داشتن حساس بود.
یه روز بهش گفتم یه انگشتر خوب میخوام گفت: من میدم برات درست کنن، اما شرط داره.
شرطش اینه که همیشه با وضو باشی و بهم قول بدی با وضو باشی.
روی شیطون رو کم کرده بود تو وضو گاهی هر روز 20بار وضـــــو میگرفت.
روی انگشتر نوشته بود علی مع الحق و روی دیگش الحق مع علی
بانک اطلاعات شهدای مدافع حــــــرم
@Haram69