شهدای زینبی

بایگانی
آخرین نظرات
  • ۲۳ بهمن ۰۱، ۱۹:۲۱ - تو
    عالی

۷۸ مطلب در ارديبهشت ۱۳۹۸ ثبت شده است

۲۶
ارديبهشت


‌شھید مدافع حرم حسین هریری

ولادت: 1368/08/03

شھادت: 1395/08/22

مزار:مشھد - بھشت رضا(ع) بلوک 15

خاطره ای از همسر شهید که از "سادات" هستند:

ایشون قبل از ازدواج هم یک بار دیگه به سوریه اعزام شده بودند و به مدت سه ماه افتخار نوکری بی بی جان را داشتند.

بعد از گذشت مدتی از برگشت ایشون، با یکی از دوستانشون دیدار داشتند.

شهید میگفتند:

من از ایشون که سید بودند خواستم دعا کنند تا دوباره برای دفاع از حرم عمه جان سادات اعزام شوم

دوست ایشان در جواب گفتند بودند:

دعا نمیکنم که بروی سوریه  دعا میکنم مَحرَمِ این خانواده شوی تا طعم شیرین دفاع را آنجا بهتر درک کنی و بعد اعزام شوی.

شهید بعد از ازدواجمون  به من گفتند:

دعای ایشان مستجاب شد و مَحرَمِ سادات شدم و الان باید بروم و شروع کردند به خواندن نوحه خوانی حاج آقا سیدرضا نریمانی

منم باید برم؛آره برم سرم بره...

نزارم هیچ حرومی طرف حرم بره

از این ماجرا گذشت تا اینکه اولین بار بعد ازدواجمان اعزام شدند و رفتند.

بعد از اعزام یک روز با من تماس گرفتند و گفتند:

این بار چقدر دفاع از حرمین داره بهم میچسبه.

خیلی خوشحال بودند و گفتند:

چقدر خوبه که این دفعه مَحرَمِ این خانواده و ساداتم...

@modafeonharem

  • دوستدار شهدا
۲۶
ارديبهشت


احمد بسیار تو دل برو و دوست داشتنی بود. باوقار رفتار می کرد. در رابطه من و احمد

⇜اخلاص

⇜دوست داشتن و مهربانی

⇜احترام،محبت و صداقت موج می زد. 

رابطه صمیمی و تنگاتنگی  با احمد داشتیم. احمد نه تنها فرزند، که سنگ صبور و همه وجودم بود. احمد اهل بگو بخند با نا محرم نبود و حدود را به درستی رعایت می کرد  و امکان نداشت با نامحرم صمیمی شود.

احمد این حدیث امام علی(علیه السلام) را همیشه برای من می خواند: “برای دنیــای خودت چنان عمل کن که گویا تا ابد در دنیا زندگی می کنی و برای آخرت خودت چنان عمل کن که گویا همین فردا می میری.” معتقد بود این حدیث باعث جلوگیری از افراط و تفریط در میان مسلمین می شود. او مبنای زندگی خودش را بر همین اساس گذاشته بود. 

اهل تفریح و خوش گذرانی به جا بود، با دوستانش  بیرون می رفت، از ماشینش  استفاده می کرد؛ ولی حد همه چیز را نگه می داشت و همه چیزش به جا بود. اهل اسراف و زیاده روی نبود تلاش می کرد تا  دیگران را شاد کند تا همه از زندگی لذت ببرند.

راوی: مادر شهید

شهید احمد محمد مشلب

@modafeonharem

  • دوستدار شهدا
۲۶
ارديبهشت

بشارتی

 به من از کاروان

 بیار ای عشق!

 همیشه رفتن

 و رفتن!

 ز آمدن چه خبر؟!

شهید علیرضا بابایی

سالروز شهادت 

@zakhmiyan_eshgh

  • دوستدار شهدا
۲۵
ارديبهشت


سال 85 با علی در سیرجان کار می کردیم . روز عاشورا گفت : یه حاجت دارم و می خواهم یک گوسفند قربانی کنم . در خانه یکی از بچه ها گوسفند را ذبح کردیم . وقتی داشتیم گوشتش را تقسیم می کردیم . 

 علی گفت : دیشب خواب دیدم سوره صف را با صوت زیبایی دارم می خوانم . تعبیرش چیه ؟ تعبیرش می دونی چیه ؟   به کتاب تعبیر خواب رجوع کردیم که دیدیم امام صادق علیه السلام فرموده اند  : هر کس سوره صف را در خواب بخواند سرنوشتش به شهادت ختم می شود

شهید مدافع حرم علی عسگری

@modafeonharem

  • دوستدار شهدا
۲۵
ارديبهشت

در گلو؛

بغضِ غریبی‌ست

نمـی دانم چیست!

دل بریدن ز تو بابا به‌ خدا آسان نیست

معراج الشهـــداء

پیڪر شهید مدافع‌ حرم فاطمیون

شهید رضا ڪریمی

دخترا بابایی‌اند

یا رقیـــــه

 @zakhmiyan_eshgh

  • دوستدار شهدا
۲۵
ارديبهشت

اخری که می خواست برود به خودش الهام شده بود که دیگر بازنمی گردد... نگاه هایش فرق کرده  بود و مدام به من چشم می دوخت

 دلم غوغا بود و مثل همیشه نبودم. یکبار برای شناسایی به سوریه رفته بود و از من خواست به کسی چیزی نگویم☝️، حتی بار آخری هم که به سوریه رفت از من خواست به کسی حرفی درباره رفتنش نزنم و تنها با مادرش خداحافظی کرد. 

دل من اما آشوب بود. خوابی دیدم که در یک شهری هستیم و دشمن ما را محاصره کرده، حمله می کنند و حمید را با خود می برند ، از آنجا که می دانستم برخی خواب های من مثل هشدار است احساس کردم که اتفاقی می افتد. با خودش حرف زدم و خواب را تعریف کردم، گفت می دانم ممکن است هر اتفاقی بیافتد ولی بر من تکلیف است و باید بروم.

شهیدمدافع حرم 

حمید محمدرضایی

سالروزشهادت

@modafeonharem

  • دوستدار شهدا
۲۵
ارديبهشت


سحرهای ماه مبارک رمضان، از بهترین لحظات زندگی مشترک من و هادی بود، من هنوز هم شوخی‌ها و خنده‌های سحرهای مشترکمان را به خاطر دارم. 

هادی هر روز یک جزء قرائت می‌کرد و انس او با قرآن در ماه مبارک رمضان بسیار رشک برانگیز بود.👌

 با اینکه توصیه هادی به فرزندانمان این بود که نماز را اول وقت بخوانند، آن وقتی که بچه‌هایمان کوچک بودند، دست آن‌ها را می‌گرفت و برای نماز به مسجد می‌برد؛ برای اقامه نماز صبح هم همه اعضای خانواده را به آرامی و نرمی بیدار می‌کرد.

راوی:همسرشهیدمدافع‌حرم

هادی کجباف                                   

@modafeanharam77

  • دوستدار شهدا
۲۵
ارديبهشت


برادر من کسی بود که وقتی صبح های زود به سرکار می رفت و دیر وقت به خانه  بر می گشت برای اینکه اهالی محل آزار نبینند، موتورش  را در کوچه روشن نمی کرد، موتور را سر کوچه می برد و بعد روشنش می کرد، برادر من کسی بود که برای امنیت و آرامش  مردم ارزش قائل بود و همین ارزش بود که او را به درجه شهادت نائل کرد، آن وقت عده ای نه تنها آرامش مردم برایشان مهم نیست  بلکه برای یک لحظه شادی دست به هر کاری می زنند حتی از بین بردن جان و زندگی دیگران.

شهید هادی جوان‌دلاور

سالروز شهادت

  @zakhmiyan_eshgh

  • دوستدار شهدا
۲۳
ارديبهشت


صادق از نظر قیافه و خصوصیات اخلاقی کاملا به پدرش شباهت داشت. خودش نیز از این موضوع خوشش می آمد و سعی می کرد همانند پدرش رفتار کند، مثلا چیزهایی را بخورد که پدرش می خورد. 

دوران خردسالی او با اتمام جنگ و بازگشت آزادگان همراه بود؛ مادرش همانند دیگران وقتی تصاویربازگشت اسراء از تلویزیون پخش می شد، اشک شوق می ریختند. 

آن زمان صادق تقریباً یک سال و نیم سن داشت. به قدری تیزهوش و زیرک بود که به این رفتار مادر توجه می کرد و وقتی تلویزیون برنامه اسراء را پخش می کرد و مادر حواسش نبود مادر را صدا می زد و می گفت: « مامان بیا گریه کن آمدند» 

مادرش شاغل بود و صادق را از دو، سه سالگی به مهد بردند او را در کلاس نوزادان نگهداری می کردند، اما در یک هفته اول به قدری بی قراری و گریه کرد که معلم رده نوپایان صادق را به کلاس خودش برد تا آرام گیرد. 

با اینکه آن رده بزرگتر از سن صادق بود، اما به قدری خودش را با کودکان آن کلاس وفق داد که از همان روز نشان داد با افراد بزرگ تر از خودش راحت تر است و می تواند ارتباط برقرار کند از آن روز به بعد همیشه در کلاس هایی که یک رده از سن خودش بزرگ تر بود، می ماند. 

شهید صادق عدالت اکبری

 @zakhmiyan_eshgh

  • دوستدار شهدا
۲۳
ارديبهشت

عکسی که توسط سردار مدافع حرم شهیدحاج حمید مختاربند در 33سال پیش در سفر  به سوریه گرفته و پشت نویسی کرده  بود.

۳۳سال پیش حاج حمید به شهادتگاهش در قنیطره سفر کرده بود، شاید آن روز نمی‌دانست دست تقدیر او را یکبار دیگر برای جهاد و شهادت به اینجا خواهد کشاند.

 @zakhmiyan_eshgh

  • دوستدار شهدا