شهدای زینبی

بایگانی
آخرین نظرات
  • ۲۳ بهمن ۰۱، ۱۹:۲۱ - تو
    عالی

۲۵۴ مطلب در مرداد ۱۳۹۵ ثبت شده است

۲۶
مرداد

روایت نحوه شهادت 

شهید عبدالرحیم فیروزآبادی به نقل از

جانباز مدافع حرم عمار کریمی

 دوست و همرزم شهید:

حومه جنوبی حلب شهری به نام شهر الحاضر داره. ما هم قرار بود تو اون منطقه عملیات کنیم ، منطقه ستون پنجم داشت و برای اینکه عملیاتمون لو نره با ماشین از مقر حرکت کردیم تا نزدیکی های دشمن شب هم تو خونه هایی که فقط آوار و خرابه ای از اونها باقی مونده بود استراحت کردیم...توی دو تا خونه توقف کردیم ولی در خونه ی سوم مستقر شدیم ؛خونه که نه!!! یه روزی خونه بود اما حالا بخاطر جنگ و درگیری دربو داغون شده بود هیچی نداشت حتی در و پنجره آذر ماه بود هوا هم خیلی سرد بود ؛ لباس درست و حسابی هم نداشتیم ؛ عجیب احساس سرما می کردیم... پتو همراهمون بود با کمک عبدالرحیم به در و پنجره پتو نصب کردیم هرکسی یه جایی برای استراحت پیدا کرد عبدالرحیم هم دم در که باد میومد و سرماش زیاد بود خوابید.

عادت نداشتم قبل عملیات بخوابم همون طور که دراز کشیده بودم چشمم به عبدالرحیم افتاد ، خیلی با هم صمیمی بودیم رفتم بالا سر رحیم صداش کردم . عبدالرحیم... 

عبدالرحیم... بیدار شو...عبدالرحیم هم چشماشو باز کرد لبخندی زد و دوباره خوابید... 

ما تیم شروع کننده ی عملیات بودیم نماز صبح با پوتین توی سنگر خوندیم ؛ هوا گرگ و میش بود با دو نفر از رفقا خودمونو رسوندیم پشت سنگرِ دشمن فاصله با دشمن حدود چهل متر بود... ما به عنوان خط شکن حمله رو شروع کردیم بعد هم بچه ها  زدن به خط ... همون اوایل درگیری بود که عبدالرحیم تیر خورد و چون عملیات تازه شروع شده بود وسیله ای مثل پی ام پی نبود که زخمی هارو ببره... عبدالرحیم هم خونریزیش شدید بود...

ما رزمنده ای شجاع  و برادری عزیز رو از دست دادیم...نبودن عبدالرحیم باعث نمیشه فراموش بشه بلکه هرروز که می گذره دلتنگ تر میشیم. 

کانال آقا محمودرضا

  • دوستدار شهدا
۲۶
مرداد

 اینو برای کسایی میگم که تا حالا نشنیدن این ماجرا رو

این قضیه برای اسفند سال 92

این آقایی که میبینید کار خطاطی روی سنگ مزار رسول رو انجام داد...

برامون ماجرای عجیبی رو تعریف کرد که هنوز وقتی یادم میافته مو به تنم سیخ میشه و بغض گلوم رو میگیره

صبح روح الله (برادر شهید) اومد دنبالم

رفتیم بهشت زهرا منتظر شدیم حکاک اومد...

یه نگاه به ما انداخت گفت ببخشید این سنگ مزار کیه؟

گفتیم چه طور؟

گفت:

اصلا نمی دونستم قراره امروز بیام اینجا بنویسم

دیشب خواب دیدم از طرف حرم امام حسین علیه السلام منو خواستن گفتن شما مامور شدی رو ضریح آقا قرآن بنویسی

ما که خشکمون زد

وقتی بهش گفتیم سنگ رو از حرم امام حسین آوردن و قراره برای یه شهیدی نصب بشه حالش منقلب شد...

راوی :  از دوستان شهید

شهید مدافع حرم

شهید رسول خلیلی

کانال یسیم چی


  • دوستدار شهدا
۲۶
مرداد

اهل دستگیری از نیازمندان بود البته به صورت پنهانی (بعد از شهادتشون فهمیدن...)

به تیپ و ظاهرش خیلی اهمیت میداد و همیشه آراسته بود

شهید بسیار شـــــوخ بود اما در عین حال به بزرگترها بســـــیار احترام می گذاشت

عاشق مجالس و روضه های امام حسین(ع) و حضرت علی اصغر(ع) بودند.تقریبا همه هیئت هایی که تو زاهدان برگزار میشد شرکت میکرد.

پای دوستان و برادر های کوچیکشون رو به حسینیه ها و مساجد باز کرد، همیشه داخل گوشیش مداحی و روضه امام حسین(ع)  داشت

بسیار فعال و دنبال کار و فعالیت بودند، علاقه مند به بسیج و ارمان های انقلاب

اعتقاد داشت یاران امام حسین کم بودند اما الان که بچه شیعه ها زیاد شدند باید برن و از امام حسین و حضرت زینب دفاع کنند

میگفت هر کسی که بره سوریه لایق شهادت نیست باید حضرت زینب لایق بدونه... در اخر حرمت همنامی با سالار شهیدان رو حفظ کرد و سرانجام جانش رو سپر بلای خواهر امام حسین کرد.

تولد۷۳

شهادت:۲۱\۱\۹۵

کانال شهید  

@ale_yasin313

بانک اطلاعات شهدای مدافع حــــــرم

@Haram

  • دوستدار شهدا
۲۶
مرداد


مراقب چشمهایش بود درمقابل نامحرم، 

اهل امربه معروف ونهى از منکر کردن و بسیار خوش قول و صادق بود،

 نماز اول وقت فرار از گناه کارش بود.

شهیدجاویدالاثرمیثم نظری

شهادت۹۴/۱۰/۲۱

پیکرمطهربازنگشته

 بانک اطلاعات شهدای مدافع حــــــرم

@Haram69

  • دوستدار شهدا
۲۵
مرداد

 

نوشته های محمد جواد

می گفت:

5 سال پیش...

داشتم به این فکر می کردم که امسال چه چیز مسخره ای جور کنم برای تولدش تا دور همی هم خوش باشیم و هم بخندیم. هیچوقت ذهنم به چیزای جدی نمی رفت، همون کادوهای خنده دار حالش بیشتر بود.

اما از این عکسش خیلی خوشم میومد، جون میداد بزرگش کنی و بزنی رو شاسی.

با خودم گفتم: اینم ردیف میکنم میدم بهش.

یه کلاه دخترونه کوچولو که دو طرفش با کاموا گیس شده بود هم گرفتم و...

باز هم بزن و برقص و..... البته در حد اعتدال!!!

چای و کیکی خوردیم و کادو رو دادم و گفتیم و خندیدیم. بچه ها هم نوبتی کلاه رو سرشون میکردن و مسخره بازی در میاوردن و عکسی میگرفتن. جلوی بچه ها شاسی عکسش رو بهش ندادم، شاید چون خجالت می کشیدم بین جمع بهش کادوی جدی بدم؛ شایدم میترسیدم بچه ها بفهمن چقدر دوستش دارم...

رفت تو اتاقش، رفتم دنبالش. کسی نبود، شاسی رو که لای روزنامه پیچیده بودم دادم بهش و گفتم: آقا تولدت مبارک، شرمنده دیگه چیز بهتری نتونستم تهیه کنم.

وقتی روزنامه ها رو باز کرد.... خیلی خوشحال شد...خیلی...

گفت:

از ماشین که پیاده شدم همه جام میلرزید. با احتیاط قدم بر می داشتم. لرزش پاهام رو احساس می کردم. خوشحال بودم که اومدم. دل تو دلم نبود که ببینمش. شمرده شمرده جوری که یه وقت زمین نخورم رفتم سمتش...

دور و برش شلوغ بود؛ خونوادش، بچه محلاش، دوستاش، فک و فامیل..همه بودن.

نرفتم جلو... دلم میخواست اما نرفتم سمتش... شاید ترسیدم نتونم جلوی خودم رو بگیرم و.... همه بفهمن چقدر دوستش داشتم...

یه خورده عقب تر ایستادم و گفتم:

سلام محمودرضا. دیدی بالاخره اومدم...

تو حال و هوای خودم بودم که دیدم...

دیدم یکی از خانومای محترمه با یه شاسی عکس دارن میرن پیشش...

یه خورده که دقت کردم...

دیگه نتونستم روی پام بایستم...

میگفت:

محمود جان...

هیچوقت فکر نمی کردم باید کادوم رو سر قبرت ببینم داداش........

کانال آرشیو آقا محمود رضا

Archive

  • دوستدار شهدا
۲۵
مرداد

جشن مےگیریم بر سر مزار شہید در گلزارشہدای قم

از دوستداران شہدا دعوت مےکنیم تا ضمن شرکت در تولد بابا و آقا پسرش قوت قلبی باشند بر دل کوچک علی اصغر

مهدی جان در زمان زندگی دنیاییت چه مهربانانه میزیستی و من هنوز عاشق خنده های ناب و دلنشینت هستم دلم لک زده برای آن مزاح های شیرینت، آنقدر مهربان و دلنشین بودی که ما دوستانت در نبودت دلتنگت میشویم و حال علی اصغرت... آه حسین ارباب دلهای ما چه نازنین یارانی برای ظهور حضرت حجت تربیت می کنی، مهدی عزیز کنار ارباب یاد ماهم باش، از آقا بخواه ما که سر مزارت می آییم اشک میریزیم و دل میبندیم به نوشته های روی مزارت، از آقا بخواه نگاهی هم به ما کند مگر ما چی کم داریم، چرا چرا چرا، مهدی جان قسم به آن چشم های بسته ات که آخرین بار میدیدم و حسرت میخوردیم و اشک میریختیم و نام مبارک شهید را ابتدای نام قشنگت می آوردیم، ماراهم بطلبید...

تولدت مبارک شهید مدافع حرم . . .

 شهدای مدافع حرم قم



  • دوستدار شهدا
۲۵
مرداد

شهید مدافع حرم مهدی صابری

همہ او را بہ یڪ دلبستگۍ خاص مے‌شناختند...

 آن هم حُبّ حضرت علی اڪبر(ع) بود . 

هرجا ڪہ بہ نام علی اڪبر(ع) مزین بود ، مهدۍ صابرۍ هم یک گوشه‌ آن مشغول بود . 

 فرقی نداشت هیئت محلۍ‌شان باشد یا گروهان مخصوص تیپ فاطمیون ... 

 برای همین وصیت‌اش را بعد از بسم‌الله ، با «یا علۍ اڪبرِ لیلا» آغاز کرد . 

رفتہ بود ڪہ برای ایام فاطمیہ برگردد، همین هم شد.

 روز شــھـادت حضرت زهرا(س) خبر شهادتش را آوردند . 

ڪانال شـ‌هید  

@shahid_saberi 

بانک اطلاعات شهدای مدافع حـــــرم

@haram69 

  • دوستدار شهدا
۲۵
مرداد

بسم رب الشهدا والصدیقین

مدافع حرم حضرت زینب س

« عیسی رضایی » در راه دفاع ازحرم عقیله بنی هاشم حضرت زینب (س) به درجه رفیع شهادت نائل آمد.

 لشکر فاطمیون

بیسیم چی

@bisimchi1

  • دوستدار شهدا
۲۵
مرداد


دلم هوای مشهد که می کند بین خواستن و نخواستن خودم 

و طلبیدن آقای شهید مشهد برا پابوسی گیر میکنم 

همچون پرنده ای که بال شکسته اش بین زمین و آسمان درگیرش می کند شوق پریدن و رسیدن به آسمان آقای مهربانی ها و نبود جسم ش

ما در کنارم عجیب مستاصلم میکند 

مرور میکنم عزیمت به شهر شهید توس را در کنار شما 

 و اینکه مدام ذکر می کردم صادقم نباشد روزی که من بدون تو در این صحن ها قدم بزنم 

نباشد لحظه ای که بدون حضور شما کامم را با آب سقا خانه آقای رئوف شیرین کنم 

نباشد لحظه ای که من بدون تو نگاهم بر این گنبد طلا که روح بخش جان ها ست بکنم 

و جواب شما به تمام این نباشدها و منفی های  من همیشه مثبت بود 

و میگفتی می شود جانم 

میشود بدون من قدم در این صحن ها بگذاری

حالا شده 

ولی نه بدون تو 

چند باری که با شما راهی شدم

 بالاجبار برای زیارت ضریح از شما جدا می شدم و خدا شاهد است که با چه جان کندنی از هم جدا می شدیم 

دیگر نه 

از این به بعد شما همیشه هستی و حضورت ملموس است 

راستی میخواهم حرف دلم را بگویم 

چه خوب شد که ترک دنیایت به شهادت ختم  شد و تو شدی همیشه جاوید 

وگرنه  دوری از شما که مصداق بارز صداقت و صافی  هستید خود عامل مرگ می شد برایم 

دلیل بودنم

 شهادت گوارای وجودت باد

همسر شهید

@khadem_shohda

خــــادم الــشهــــدا


  • دوستدار شهدا
۲۵
مرداد

غاده عبدالوهاب شیرزن ارتش سوریه در درگیری باتروریستهای حاضردرمجتمع 1070بشهادت رسید‼️

ناب جهادی 8 حیفا را با موشک می زنیم.

@nabhahadi

  • دوستدار شهدا