شهدای زینبی

بایگانی
آخرین نظرات
  • ۲۳ بهمن ۰۱، ۱۹:۲۱ - تو
    عالی

۲۱۲ مطلب در شهریور ۱۳۹۵ ثبت شده است

۰۴
شهریور

 روزی نزد «شهید مدافع حرم حاج محمد شالیکار» نشسته بودیم و ایشان می‌فرمودند که اگر زمان مرگ ما برسد و ما در جبهه باشیم و قلباً راضی به شهادت باشیم و مرگ ما هم در جبهه رقم بخورد همان مقام بالای شهیدان را داریم و روح ما تا روز قیامت آزاد خواهد بود و ایشان چنان مشتاق شهادت بود که گویی آن‌را در آغوش کشیده بود.

دستنوشته ای از شهید مدافع حرم سید رضا طاهر

روحش شاد و یادش گرامی

یسیم چی

@bisimchi1

  • دوستدار شهدا
۰۴
شهریور

یک کودک و آرزوی لبخند که نیست

یک مرد پر از کوه دماوند که نیست

یک مادر گریان که به کودک میگفت

بابای تو زنده است هر چند که نیست...

 شهدای مدافع حرم قم

@sh_modafeaneqom


  • دوستدار شهدا
۰۴
شهریور

اهدای مدال خادمی حرم به کیانوش رستمی توسط آیت الله سعیدی

کانال شهدای مدافع حرم قم

sh_modafeaneqom

  • دوستدار شهدا
۰۴
شهریور


 

شهید محمود رادمهر عادت داشت هر جا که مستقر می شدیم تمام منطقه را شناسایی کند تا در صورت لزوم از عوارض موجود در منطقه برای پیشبرد اهداف استفاده شود ، یک روز که به حوالی روستای « قراصی » رفته بودیم انبوه شقایقی را دیدیم که در دامنه ی تپه ای قرار داشت،، آن روز موفق نشدیم به نزدیکی این باغ طبیعی  برویم ...

دو روز بعد (شهید) رحیم کابلی آمد و بهم گفت بیا ببین من و محمود چه عکسی انداختیم ، ندیده گفتم حتما از شقایق های کنار روستای قراصی عکس گرفتید.

حدسم درست بود ، وقتی عکس ها را به من نشان داد گفتم خیلی زیبا شد کار طراح پوستر را راحت کردید. دیگر لازم نیست پشت صحنه شما را شقایق و لاله کار کند ، رحیم همین طور که عکس ها را به من نشان می داد با لحن خاصی گفت :

 « انگاروسط بهشت ایستاده ایم؛مگه نه؟ » 

آقا محمودرضا

  • دوستدار شهدا
۰۴
شهریور



 لشکر فاطمیون امروز شیراز یکی بی سر ویکی بی دست و پا مثل عباس...

https://telegram.me/joinchat/BLg3jD72m2rJl4oI74z-SA

کانال رسمی فاطمیون

  • دوستدار شهدا
۰۴
شهریور


شہـــــید جاوید الٵثر ارسلان قاسمـــــے

این شہیدبزرگواربہ همراه شہید نوروالله_فخرے شهید شدند.

متٵسفانہ پیکر این شہیدتا بہ کنون برنگشتہ

کانال رسمی فاطمیون

https://telegram.me/joinchat/BLg3jD72m2rJl4oI74z-SA


  • دوستدار شهدا
۰۴
شهریور


پسرم تمایلی به ازدواج نداشت می‌گفت نمی‌خواهم خانواده‌ام به سختی بیفتند اما با اصرار ما برادرش دختری را که می‌شناخت به محمد پیشنهاد داد. همان دیدار اول محمد از موقعیت، مأموریت‌های طولانی مدت و سختی کارش با دختر و خانواده‌اش صحبت کرد و آنها همه شرایط را قبول کردند. 

عروس مهریه‌اش را یک شاخه نبات و یک جلد کلام الله انتخاب کرده بود. خودمان 72 سکه به نیت 72 تن و 14 سکه به نیت 14 معصوم اضافه کردیم. سال 85 شب میلاد امام حسن(ع) با مراسمی بسیار ساده عقد کردند. 

هفت سال بچه‌دار نشدند. محمد می‌گفت مادر من شهید می‌شوم نمی‌خواهم زن و بچه را بی‌سرپرست بگذارم. 

ولی وقتی ازدواج کرد بسیار احساس خوبی داشت، گویا خواب دیده بود چون یک روز بعد از برگشت از سوریه به من گفت: حضرت زینب (س) خواسته‌اند تا از خودم یادگاری بگذارم و خود خانم حضرت زینب هدیه‌اش را داده است. اما این اتفاق هم قدمش را برای دفاع نلرزاند.

شهیدی که جز اندکی ازپیکرش باقی نماند...

کانال شهید  @shahid_hamidi

 بانک اطلاعات شهدای مدافع حــــــرم

@Haram69

  • دوستدار شهدا
۰۴
شهریور


با خدای خود پیمان بسته‌ام تا آخرین قطره خونم،

 در راه حفظ و حراست از این انقلاب الهی یک آن، آرام و قرار نگیرم".

شهیـــدمحمــود،رضا بیضـــایـــی

خــــــــادم الـشــهداء

@khadem_shohda

  • دوستدار شهدا
۰۴
شهریور


خدایا! کمکم کن تا از این فکر های مادی نجات یابم.

به من هم مثل شهدا شیوه گذراندن ابن دنیای فانی و محل گذر را بیاموز

 به من هم معرفت امام زمانم را عنایت کن.

خــــــــادم الـشــهداء

@khadem_shohda

  • دوستدار شهدا
۰۴
شهریور

شهید مدافع حرم شهید سید مهدی حسینی 

خصوصیت اخلاقی شهید چطور بود؟ 

برادر شهید : تو خونه مهدی از همه خوش اخلاق ترو مهربون تر بود از کسی هیچ وقت کینه به دل نمیگرفت با کسی تند صحبت نمیکرد به پدرو ماردمو خیلی دوست داشت همیشه به ماردم به پدرم تو هرکاری کمک میکرد همیشه با ما شوخی میکرد مارو میخندوند.

مهدی خیلی خنده رو بود با همه شوخی میکرد حتی تو ناراحتیاش تو غماش میخندید با همه مثل یه خونواده رفتار میکرد آدم فقیر و کسی رو که میدید نیاز به کمک داره حتما یه طوری بهش کمک میکرد...

چطور به شهادت رسدین؟ 

هم رزماش به ما گفتن که یه هفته قبل دوتا هجوم زده بودن به ما بخاطر این که منطقه رو پس بگیرن اینا تازه منطقه رو گرفته بودن و گفتن هردوسه باری که هجوم زدن موفق نشدن منطقه روپس بگیرن.

دفع آخری که هجوم زدن خطو میخواستن با ماشین انتحاری بشکنن مهدی یا یکی به اسم سید محسن قانسه چی و آرپی چی زن بودن بیستا ماشین انتحاری فرستادن ما زدم نذاشتیم به خط برسن با دوتا تانک که یکی از تانکارو هم زدی تانک دومی نیومد جلو.

 دشمن عقب نشینی کرد و از این که نتونسته بود منطقه رو بگیره خیلی عصابی شده بودن و مارو از دور گرفتن زیر خمپاره وقتی عقب نشینی کردن ما خیلی هاشونو به درک فرستادیم مهدی رفته بود سره یه خاک ریز جای دیدی خوبی داشت از اون جا میتونست یکی یکی بزنه اونارو در حال کردن تکفیری ها بود چند بار بلند داد زد که زدمشون زدمشون و یه دفع خمپاره اومد رو سرمون و ما رفتیم تو سنگر وقتی مهدی بیرون بود گفتم مهدی خوبی مهدی گفت آره خیلی خوبم آخرین حرفش همین بود بعد اومدیم بیرون دیدیم مهدی ترکش خورده پشت سرش و شهید شده سربند یاحسین که دور سرش بود و قرآنی که در جیبش بود سربند و قرآن و کیف کوچیکی که داشت خونی شده بود.

وسایلش که برای ما آوردن و همون طوری که هم رزمانش گفته بودن خونی شده بود.قرآنشو علامت زده بود تا نصفشو خونده بود.

پدر و مادرتان از شهادت فرزندشان ناراحت نیستن؟

پدر و مادرم خیلی مهدی رو دوست داشتن و نبودش واقعا خیلی سخته براشون. 

 مادرم میگفت امام حسین چی کشید حضرت زینب چی کشید حضرت علی اکبر (ع) و حضرت علی اصغرو از دست داد چی کشید امام حسین (ع) حالا واقعا بهتر میفهمم واقع عاشوراررا.

غم من از غمو سختیهای که حضرت زینب کشید زیاد نیست من فدای حضرت زینب کردم پسرم رو مادرم میگه ما میرم پیش اونا ولی اونا نمیاین پیش ما میگه مهدی مارو میبینمه مواظبمونه به ما تو مشکلات کمک میکنه... میگه دیگه پیش حضرت فاطمه زهرا رو سفیدم انشاآلله.


  • دوستدار شهدا